کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زمان آباد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
آباد
لغتنامه دهخدا
آباد. (اِخ ) نام شهری کوچک بر ساحل یمین نهر ناری در بلوچستان . || نام قصبه ٔ کوچکی در سند یعنی درشمال غربی هندوستان . || نام ناحیتی در ناحیه ٔ سبلان کوه نزدیک ارجاق و پیشکین . (نزهةالقلوب ).
-
آباد
لغتنامه دهخدا
آباد. (ص ) (از پهلوی آپاتان ، شاید مرکب از آو + پاته ) عامر. عامره . معمور. معموره . مزروع . آبادان . مسکون . مقابل ویران و ویرانه و بائر و خراب و یباب : ز توران زمین تا بسقلاب و روم ندیدند یک مرز آباد و بوم . فردوسی .یکایک همه نام وکین توختیم همه شه...
-
آباد
لغتنامه دهخدا
آباد. (ع اِ) ج ِ ابد.- ابدالاَّباد ؛ همیشه .
-
واژههای مشابه
-
فتح آباد یزدان آباد
لغتنامه دهخدا
فتح آباد یزدان آباد. [ ف َ دِ ی َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان حومه ٔ بخش زرند شهرستان کرمان ، که سر راه مالرو زرند به بافق قرار دارد. جلگه ای معتدل و دارای 273 تن سکنه است . آب آنجا از قنات تأمین میشود. محصول عمده اش غلات ، پنبه ، پسته ، حبوب . شغل ا...
-
همت آباد زمان آباد
لغتنامه دهخدا
همت آباد زمان آباد. [ هَِ م ْ م َ دِ زَ ] (اِخ ) دهی است از بخش فدیشه ٔ شهرستان نیشابور که 194 تن سکنه دارد. آب آن از قنات و محصول عمده اش غله و کاردستی مردم کرباس بافی است . (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 9).
-
تازه آباد چراغ آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آباد چراغ آباد. [ زَ دِ چ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش حومه ٔ شهرستان سنندج است که در 42هزارگزی خاور سنندج و 6هزارگزی جنوب باختری دهگلان دشت واقع است . سردسیر است و 100 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیائی ایران ج 5).
-
تازه آباد عباس آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آباد عباس آباد. [ زَ دِ ع َب ْ با ] (اِخ ) دهی است از دهستان رابو بخش مرکزی شهرستان آمل که در 8500گزی شمال آمل واقع است . دشت ، معتدل و مرطوب و مالاریائی است و 320 تن سکنه دارد، شیعه ، مازندرانی و فارسی . آب آن از رودخانه ٔ هراز. محصول آن برنج ،...
-
تازه آباد عیسی آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آباد عیسی آباد. [ زَ دِ سا ] (اِخ ) دهی از دهستان کلاترزان بخش رزاب شهرستان سنندج است که در 27هزارگزی باختر سنندج و دوهزاروپانصدگزی جنوب قهوه خانه ٔ آریز، کنار شوسه واقع است . کوهستانی و سردسیر است و 150 تن سکنه دارد، سنی ، کردی . آب آن از چشمه ...
-
تازه آباد کریم آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آباد کریم آباد. [ زَ دِ ک َ ] (اِخ ) دهی از دهستان ییلاق بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 24هزارگزی باخترقروه بین سرآب قحط و تازه آباد سرآب قحط واقع است . جلگه و سردسیر است و 35 تن سکنه دارد، کردی . آب آن ازچشمه . محصول آن غلات ، لبنیات ، توتو...
-
تازه آباد خلیل آباد
لغتنامه دهخدا
تازه آبادخلیل آباد. [ زَ دِ خ َ ] (اِخ ) دهی از دهستان اسفندآباد بخش قروه ٔ شهرستان سنندج است که در 18هزارگزی باختر قروه کنار راه اتومبیل رو قروه به سنقر واقع است . جلگه و سردسیر است . 155 تن سکنه دارد، کردی وفارسی . آب آن از قنات . محصول آن غلات ، ل...
-
علی آباد رحمت آباد
لغتنامه دهخدا
علی آباد رحمت آباد. [ ع َ دِ رَ م َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان کنگاور بخش کنگاور شهرستان کرمانشاه واقع در 18 هزارگزی شمال کنگاور و در کنار راه شوسه ٔ همدان و در جنب خسروآباد. ناحیه ای است دامنه و سردسیر، و دارای 50 تن سکنه . آب آن از فاضل آب رودخانه ...
-
نجف آباد جوی آباد
لغتنامه دهخدا
نجف آباد جوی آباد. [ ن َ ج َ دِ ] (اِخ )ده کوچکی است از بخش حومه ٔ شهرستان نایین در 15 هزارگزی مغرب نایین . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
اسماعیل آباد یافت آباد
لغتنامه دهخدا
اسماعیل آباد یافت آباد. [ اِ دِ ] (اِخ ) دهی جزء دهستان غار بخش ری شهرستان تهران ، در 10000 گزی شمال باختر شهرری و 2000 گزی راه رباط کریم . جلگه ، معتدل . سکنه 156 تن . شیعه . زبان فارسی . آب آن از قنات و رودخانه ٔ کرج . محصول آن غلات ، صیفی ، چغندرق...
-
حبیب آباد رحمت آباد
لغتنامه دهخدا
حبیب آباد رحمت آباد. [ ح َ دِ رَ م َ ] (اِخ ) (قنات ...) یکی از قنوات شهر طهران در خارج شهر. مقدار آب آن یک سنگ و نیم و مسافت مادرچاه آن تا شهر دو فرسنگ است .