کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زلیج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زلیج
لغتنامه دهخدا
زلیج . [ ] (ع اِ) نوعی آجر کاشی که رنگ و نقش نامطبوع دارد، درالجزایر و جز آن : و حیطانها بالقاشانی و هو شبه الزلیج عندنا. (ابن بطوطه ، یادداشت بخط مرحوم دهخدا).
-
زلیج
لغتنامه دهخدا
زلیج . [ زَ ] (ع مص ) زلج . سبک رفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
زانیچ
لغتنامه دهخدا
زانیچ . (اِ) لغتی است در زانیج . رجوع به آنندراج و فرهنگ رشیدی و زلیج شود.
-
زلج
لغتنامه دهخدا
زلج . [ زَ ] (ع مص ) زلیج . سبک رفتن . || بند کردن در را به مزلاج ، یا عام است . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (آنندراج ).
-
زلج
لغتنامه دهخدا
زلج . [ زَل ْ / زَ ل َ ] (ع ص ) جای لغزان . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). زلیج (ناظم الاطباء) (اقرب الموارد).