کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زقزقة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زقزقة
لغتنامه دهخدا
زقزقة. [ زَ زَ ق َ ] (ع مص ) سرگین افکندن مرغ . || خورش دادن مرغ چوزه را بدهان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ازاقرب الموارد) (ناظم الاطباء). || برجهانیدن کودک . (زوزنی ) (مجمل اللغة، یادداشت بخط مرحوم دهخدا). برجهانیدن مادر کودک را. (منتهی الارب ) (آن...
-
واژههای همآوا
-
زغزغة
لغتنامه دهخدا
زغزغة. [ زَ زَ غ َ ] (ع مص ) سستی سخن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء): زغزغ کلامه ُ؛ قاله ٔ ضعیفاً و لم یخلص معناه .یقال : لاتزغزغ الکلام و بین الحق . (اقرب الموارد). || پنهان کردن چیزی . || اراده ٔ گشادن سرمشک کردن . (از منتهی الارب ) (آن...
-
ضغضغة
لغتنامه دهخدا
ضغضغة. [ ض َ ض َ غ َ ] (ع مص ) خائیدن مردم ِ بی دندان چیزی را. (منتهی الارب ). خائیدن آنکه دندان ندارد. || خوب نخائیدن گوشت را. (منتهی الارب ). || سخن آمیخته و ناپیدا گفتن . || حکایت آواز خوردن گرگ گوشت را. || زیادت در سخن و کثرت آن . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
زقزاق
لغتنامه دهخدا
زقزاق . [ زِ ] (ع مص ) برهانیدن مادر، کودک را. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ). زقزق و زقزقةًو زقزاقاً. رجوع به زقزقة شود. (از ناظم الاطباء).
-
زبان مرغی
لغتنامه دهخدا
زبان مرغی . [ زَ ن ِ م ُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) نوعی زبان ساختگی است که در ایران وجود دارد و پس از زبان زرگری معروفترین زبانهای ساختگی است . در این زبان «ر» و «غ » در میان حروف کلمات اضافه میگردد. رجوع به زقزقه شود.
-
زبان گنجشکی
لغتنامه دهخدا
زبان گنجشکی . [ زَ ن ِ گ ُ ج ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبان ساختگی است مانند زبان زرگری و زبان مرغی و در برخی از شهرهای ایران هنگامی که میخواهند درباره ٔ مطلبی محرمانه گفتگو کنند بدان زبان تکلم میکنند. زبان گنجشکی به اندازه ٔ زبان زرگری شیوع ندارد ...
-
زبان زرگری
لغتنامه دهخدا
زبان زرگری . [ زَ ن ِ زَ گ َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زبانی که جمعی قرار دهند که دیگری نفهمد، الحاصل کنایه از جنگ ساخته است . (بهار عجم ) (آنندراج ). زبانی که جمعی در میان خود با هم قراری درتکلم دهند و از روی آن با هم حرف زنند تا دیگران سخن آنان را ...