کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زقان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زقان
لغتنامه دهخدا
زقان . [ زُق قا ] (ع اِ) ج ِ زِق ّ و زُقاق . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). رجوع به این دو کلمه شود.
-
واژههای همآوا
-
ذقان
لغتنامه دهخدا
ذقان . [ ذِ ] (اِخ ) نام کوهی است و گویند موضعی است .
-
جستوجو در متن
-
زق
لغتنامه دهخدا
زق . [ زِق ق ] (ع اِ) خیک می و جز آن . (دهار). خیک یا پوستی است برای شراب و جز آن که موی آن رابریده باشند نه برکندیده . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). سقاء. (اقرب الموارد). سقاء. مشک . خیک . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). مشک که در آن آب پر کن...
-
زقاق
لغتنامه دهخدا
زقاق . [ زُ ] (ع اِ) کوچه و گاهی مؤنث آید. ج ، زُقّان ، اَزِقَّة. (منتهی الارب ) (آنندراج ). کوچه و برزن و معبر تنگ و کوچه ٔ بن بست . (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). میدان . بازار. راه . صراط. سبیل . خیابان میان خرمابنان ... (ناظم الاطباء). || به ...