کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زقاع پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زقاع
لغتنامه دهخدا
زقاع . [ زُ ] (ع مص ) سخت تیز دادن خر. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) || بانگ کردن خروس . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || (اِ) گوز خر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
زقاء
لغتنامه دهخدا
زقاء. [ زُ ] (ع اِ) (از: ز ق ی ) بانگ و فریاد یا بانگ بوم . (منتهی الارب )(آنندراج ) (ناظم الاطباء). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
زقاء
لغتنامه دهخدا
زقاء. [ زُ ] (ع مص ) (از: ز ق و) بانگ کردن بوم نر. (منتهی الارب ) (ازاقرب الموارد) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || بانگ کردن خروس و پرنده . (از اقرب الموارد).
-
ضغاء
لغتنامه دهخدا
ضغاء. [ ض ُ ] (ع اِ) بانگ روباه و گربه و مانند آن . ضغو. (منتهی الارب ). بانگ روباه و گربه و بانگ سگ چون گرسنه شود. (مهذب الاسماء).
-
ضغاء
لغتنامه دهخدا
ضغاء. [ ض ُ ] (ع مص ) نالیدن و آواز کردن گربه و مانند آن . (منتهی الارب ). بانگ کردن روباه . (تاج المصادر). زوزه .
-
جستوجو در متن
-
زقع
لغتنامه دهخدا
زقع. [ زَ ] (ع مص )بانگ کردن خروس . || تیز دادن خر. (منتهی الارب ) (آنندراج ). و بهر دو معنی رجوع به زقاع شود.