کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زفره پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زفره
لغتنامه دهخدا
زفره . [ زِ رِ ] (اِخ ) دهی از بخش کوهپایه ٔ شهرستان اصفهان است که 2835 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
زفره
لغتنامه دهخدا
زفره . [ زِ رِ ] (اِخ ) دهی از دهستان اشترجان بخش فلاورجان است که در شهرستان اصفهان واقع است و 1288 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
واژههای مشابه
-
زفرة
لغتنامه دهخدا
زفرة. [ زَ رَ ] (ع اِ) دخول نفس . ج ، زفرات . و گاه در شعر زفرات به سکون فاء گویند. (ناظم الاطباء). رجوع به زفرات شود.
-
زفرة
لغتنامه دهخدا
زفرة. [ زَ رَ ] (ع اِ) میانه ٔ چیز و میان اسب .(منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). میانه ٔ هر چیز. (از اقرب الموارد).
-
زفرة
لغتنامه دهخدا
زفرة. [ زَ رَ / زُ رَ ] (ع مص ) دم برآوردن . || بانگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ). || (اِ) دم سرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || متنفس . صاحب دم . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
ام زفرة
لغتنامه دهخدا
ام زفرة. [ اُم ْ م ِ زَ رَ ] (ع اِ مرکب ) جهان . (از المرصع). || جانوری است که با شیر (اسد) دشمنی میورزد. (از المرصع). و رجوع به زفرة شود.
-
علی زفره ای
لغتنامه دهخدا
علی زفره ای . [ ع َ ی ِ زِ رَ ] (اِخ ) ابن حسن زفره ای اصفهانی . متخلص به رجاء. شاعر بود و در محرم سال 1281 هَ . ق . در اصفهان متولد شد و در بیست وهفتم محرم سال 1361 هَ . ق . در تهران درگذشت . او راست : 1- تجویدالقرآن . 2- دبستان الشعراء، در علم عروض...
-
رجاء زفره ای
لغتنامه دهخدا
رجاء زفره ای . [ رَ ءِ زِ رَ ] (اِخ ) اصفهانی . شاعر صاحب دیوان . بسال 1281 هَ . ق . در اصفهان بدنیا آمد و بسال 1361 هَ . ق . در تهران درگذشت . او را آثاری است ، از آن جمله است : 1- قواعد الرمل 2- عمان الحساب 3- قواعدالنجوم 4- تجویدالقرآن . (از الذری...
-
جستوجو در متن
-
زفرات
لغتنامه دهخدا
زفرات . [ زَ ف َ / زَ ] (ع اِ) ج ِ زفرة. (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). رجوع به زفرة شود.
-
ژفره
لغتنامه دهخدا
ژفره . [ ژُ رَ / رِ ] (اِ) پیرامن دهان . (برهان ). صاحب آنندراج گوید: پیرامن دهان ، در برهان آورده وظن آن است که زفر یعنی دهان را زفره خوانده باشد.
-
ثبور
لغتنامه دهخدا
ثبور. [ ث ُ ] (ع اِمص ) هلاکی . عذاب . || زیان . خسران . || بازداشتن . || زیان کشیدن . || هلاک گردیدن . || هلاک گردانیدن . هلاک کردن کسی را. || رسیدن سختی و بدی . || واهلاکا گفتن . (غیاث ). ویل ! وای ! : بانگ میزد واثبورا واثبورهمچو جان کافران در قعر...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَم َ ] (اِخ ) ابن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه و مکنی به ابوالحسن . ابن خلکان آرد: ابوالحسن احمدبن جعفربن موسی بن یحیی بن خالدبن برمک معروف به جحظه ٔ برمکی ندیم فاضل و صاحب فنون و اخبار و نجوم و نوادر بود و ابونصربن المرز...