کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغبة
لغتنامه دهخدا
زغبة. [ زُ ب َ ] (ع اِ) جانوری است مانند موش . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
زغبة
لغتنامه دهخدا
زغبة. [زَ ب َ ] (اِخ ) قریه ای به شام . (از معجم البلدان ).
-
واژههای همآوا
-
زقبة
لغتنامه دهخدا
زقبة. [ زَ ق َ ب َ ] (ع اِ) واحد زقب یعنی یک راه تنگ . (ناظم الاطباء). یکی زقب یا واحد و جمع در وی یکسان است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). رجوع به زَقَب و زُقُب شود.
-
ضغبة
لغتنامه دهخدا
ضغبة. [ ض َ ب َ ] (ع ص ) تأنیث ضَغْب . (منتهی الارب ).
-
جستوجو در متن
-
یوسف
لغتنامه دهخدا
یوسف . [ س ُ ] (اِخ ) ابن یعقوب کنانی ، ملقب به حنونة. از عیسی بن حماد زغبة روایت کرده است . (از تاج العروس ).
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ] (اِخ ) ابن عیسی بن احمدبن خلف بن زغبه . محدث است .
-
لیث
لغتنامه دهخدا
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن سعد، مکنی به ابی الحارث . از اصحاب مالک بن انس و از رواة او. او راست : کتاب التاریخ و کتاب مسائل فقه . وی از معاویةبن صالح و عبدالعزیزبن ابی سلمة و اباالنضر روایت کند. و به روزگار هارون الرشید درگذشته است . ابن جوزی در سیرة ع...