کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغالدان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغالدان
لغتنامه دهخدا
زغالدان . [ زُ ] (اِ مرکب ) جایی که زغال در آن نگاهدارند. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). || ظرفی که در آن زغال سنگ بخاری نهند. (یادداشت ایضاً).
-
واژههای همآوا
-
ذغالدان
لغتنامه دهخدا
ذغالدان . [ ذُ ] (اِ مرکب ) ظرفی غالباً از تُنُکه آهن که بدان از انبار ذغال برای منقل و اجاق و بخاری آرند. || انبار ذغال . || جائی کوچک و تنگ .
-
جستوجو در متن
-
دان
لغتنامه دهخدا
دان . (اِ) در آخر کلمه معنی ظرفیت بخشد. (برهان ). جای هر چیز. در کلمات مرکبه افاده ٔ معنی ظرفیت کند و هرچه بدان مضاف شود افاده کند که ظرف آن چیز بود. جای و مکان و ظرف (در کلمات مرکبه ). ترکیبات ذیل از جمله شواهد آن است که به ترتیب الفباء مرتب داشته ا...