کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زغابة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زغابة
لغتنامه دهخدا
زغابة. [ زُ ب َ ] (اِخ ) موضعی است نزدیک مدینه ، غربی مشهد سیدناحمزه رضی اﷲ عنه و یفتح . (منتهی الارب ). بدون الف و لام نام موضعی در نزدیکی مدینه ٔ طیبه . (ناظم الاطباء).
-
زغابة
لغتنامه دهخدا
زغابة. [ زُ ب َ ] (ع اِ) ریزه ترین موی ریزه ٔ زرد. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). || اندک . یقال : مااصبت منه زغابة؛ یعنی نرسیدم از وی چیزی را. (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
جستوجو در متن
-
زغابی
لغتنامه دهخدا
زغابی . [ زُ با ] (ع اِ) زغابة. (منتهی الارب ). ریزه ترین موهای ریزه ٔ زرد. (ناظم الاطباء). اصغر الزَغَب . (اقرب الموارد). رجوع به زغابة شود.
-
کندامویه
لغتنامه دهخدا
کندامویه . [ ک ُ ی َ / ی ِ ] (اِ مرکب ) موی مادرزاد باشد یعنی مویی که چون طفل زاییده شود در بدن او باشد. (برهان ) (آنندراج ). مویی که چون طفل بزاید بر بدن او باشد. (فرهنگ رشیدی ) (از انجمن آرا). موهایی که چون طفل زاییده شود در بدن وی باشد. (ناظم الاط...