کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زعو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زعو
لغتنامه دهخدا
زعو. [ زَع ْوْ ] (ع مص ) عدل نمودن . داوری کردن . (منتهی الارب ) (از ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
زاو
لغتنامه دهخدا
زاو. (ص ) قوی و زبردست پرزور را گویند. (برهان قاطع) (فرهنگ نظام ). پهلوان و زورآور و زبردست و قوی و پرزور. (ناظم الاطباء) : اشک میراند او که ای هندوی زاوشیر را کردی اسیر دم گاو. مولوی . || استاد بنا و گلکار . (برهان قاطع) (ناظم الاطباء). بنا و سازنده...
-
ضعو
لغتنامه دهخدا
ضعو. [ ض َع ْوْ ] (ع مص ) پوشیده شدن . پنهان گردیدن . (منتهی الارب ).