کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زعلوق پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زعلوق
لغتنامه دهخدا
زعلوق . [ زُ ] (ع ص ) شادمان . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). شادمان . خرم . (ناظم الاطباء). || (اِ) گیاهی است یا صواب به ذال است در هر دو . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء).
-
واژههای همآوا
-
ذعلوق
لغتنامه دهخدا
ذعلوق . [ ذُ ] (ع اِ) تره ای است تیزبوی همچون گندنا. و محمودبن عمر ربنجنی گوید طرخون . || مرغکی است . || نوعی از سماروغ . یعنی قسمی از کماة. || (ص ) کودک چالاک تیزفهم سبک روح . || (صوت ) ذعلوق دهلوق ، کلمه ای است که میش را به دوشیدن خوانند. || گوسفند...