کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرکشید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرکشید
لغتنامه دهخدا
زرکشید. [ زَ ک َ / ک ِ ] (ن مف مرکب ) زرکشیده . پارچه ای که تارهای زر در آن کشیده باشند : بس که گران بد سلب زرکشیدحاجب از آن بار چو ابرو خمید. امیرخسرو (از آنندراج ).|| (نف مرکب ) زرکش . (آنندراج ). رجوع به زرکش و زرکشیده شود.
-
جستوجو در متن
-
زرکشیده
لغتنامه دهخدا
زرکشیده . [ زَ ک َ / ک ِ دَ / دِ ] (ن مف مرکب ) زرکش . (آنندراج ). پارچه ای که تارهای زر در آن بکار برده باشند. زرکش . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زرکش (معنی دوم ) و زرکشید شود.