کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرنيخ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
زرنیخ
لغتنامه دهخدا
زرنیخ . [ زَ / زِ ] (اِ) نام دوایی که به هندی هرتال گویند. (غیاث اللغات ) (آنندراج ). و آن پنج قسم است : زرد،سرخ ، سپید، سبز، سیاه و اقسام آن از سمومات است . (آنندراج ). زرنیق . هرتال و جسم معدنی مرکب از گوگرد و ارسنیک . (ناظم الاطباء). سنگی است به ف...
-
زرنیخ احمر
لغتنامه دهخدا
زرنیخ احمر. [ زَ / زِ خ ِ اَ م َ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) زرنیخ سرخ که معمول کیمیا گران است . (ناظم الاطباء). رجوع به زرنیخ قرمز شود.
-
زرنیخ اصفر
لغتنامه دهخدا
زرنیخ اصفر. [ زَ / زِ خ ِ اَ ف َ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) معمول نقاشان . (ناظم الاطباء). رجوع به زرنیخ زرد شود.
-
زرنیخ زرد
لغتنامه دهخدا
زرنیخ زرد. [ زَ / زِخ ِ زَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) عبارت است از ترکیب سه ظرفیتی ارسنیک با گوگرد . رنگ آن زرد است و در نقاشی برای تهیه رنگ زرد و سبز (مخلوط با آبی پروس ) بکار می رود و همچنین در تهیه ٔ واجبی (نوره ) از آن استفاده کنند. سنگ زرد. (فرهن...
-
زرنیخ سفید
لغتنامه دهخدا
زرنیخ سفید. [ زَ / زِ خ ِ س َ / س ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) (اصطلاح اکسیریان ) سم الفار است و آن را تراب الهالک و به پارسی مرگ موش گویند. (آنندراج ) (انجمن آرا). رجوع به زرنیخ و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
زرنیخ قرمز
لغتنامه دهخدا
زرنیخ قرمز. [ زَ / زِ خ ِ ق ِ م ِ ] (ترکیب وصفی ، اِمرکب ) عبارت است از ترکیب دو ظرفیتی ارسنیک و گوگرد رنگ آن قرمز است و در نقاشی مصرف دارد. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زرنیخ و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
جستوجو در متن
-
زرنه
لغتنامه دهخدا
زرنه . [ زَ ن َ / ن ِ ] (اِ) زرنیخ . (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان چ معین ). رجوع به زرنیخ شود.
-
منسل
لغتنامه دهخدا
منسل . [ م َ س َ ] (اِ) به هندی زرنیخ سرخ است . (فهرست مخزن الادویه ). زرنیخ سرخ . (الفاظالادویه ).
-
زرنی
لغتنامه دهخدا
زرنی . [ زُ ] (اِ) مخفف زرنیخ است و آن جوهری باشد کانی و آن بر دو نوع است احمر و اصغر. احمر را اهل صنعت کیمیا بکار برند و اصفر را استادان نقاش . (برهان )(آنندراج ). مخفف زرنیخ . (فرهنگ رشیدی ). زرنیخ . (فرهنگ فارسی معین ) (ناظم الاطباء). رجوع به زرنی...
-
عس
لغتنامه دهخدا
عس . [ ] (اِ) زرنیخ است . (فهرست مخزن الادویة).
-
شرار
لغتنامه دهخدا
شرار. [ ] (اِ) زرنیخ مصعد است . (مخزن الادویه ).
-
فروفرط
لغتنامه دهخدا
فروفرط. [ ] (اِ) زرنیخ احمر. (فهرست مخزن الادویه ).
-
زرنیق
لغتنامه دهخدا
زرنیق . [ زَ / زِ ] (اِ) زرنیخ است . (شرفنامه ٔ منیری ) (ازبرهان ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از فرهنگ فارسی معین ). رجوع به زرنیخ و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
استرخا
لغتنامه دهخدا
استرخا. [ اِ ت ِ ] (اِ) لغتی یونانی بمعنی زرنیخ سرخ است و آن نوعی از زرنیخ باشد که ارباب عمل داخل اکسیر کنند و زرنیخ احمر همانست . اگر با عصاره ٔ برگ درخت بزرالبنج بر شیب بغل که موی آنرا کنده باشند طلا کنند دیگر برنیاید و بفتح و ضم اول نیز گفته اند و...