کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرنج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرنج
لغتنامه دهخدا
زرنج . [ زِ رِ] (اِ) نوعی از صمغ درخت باشد. (برهان ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). صمغ باشد. (جهانگیری ) : بکوه دگر بود گاه فراخ فرازش که سخت و بن دیولاخ .ز بالا دو چنبر ازین سنگ سخت برون تاختی چون زرنج از درخت .اسدی (از جهانگیری ).
-
زرنج
لغتنامه دهخدا
زرنج .[ زَ رَ ] (اِخ ) معرب زرنگ . (فرهنگ فارسی معین ). زرنگ . (فرهنگ رشیدی ). زرنگ ، قصبه ٔ سیستان . (یادداشت بخط مرحوم دهخدا). رجوع به زرنگ و معجم البلدان شود.
-
جستوجو در متن
-
زرنجی
لغتنامه دهخدا
زرنجی . [ زَ رَ ] (ص نسبی ) منسوب است به زرنج که ناحیه ٔای است در سیستان . (از الانساب سمعانی ). رجوع به زرنج و زرنگ شود.
-
رودگران
لغتنامه دهخدا
رودگران . [ گ َ ] (اِخ ) یکی از ابواب زرنج است . (اصطخری از حاشیه ٔ تاریخ سیستان ).
-
طعام
لغتنامه دهخدا
طعام . [ طَ ](اِخ ) (دَرِ...) یکی از دروازه های شهر زرنج بوده است و محمدبن وصیف شاعر یعقوب بن لیث گوید : دَرِ آکار تَن ِ او، سَر او باب طعام .اصطخری گوید: شهر بزرگ سیستان را زرنج نامند و زرنج را شارستانی است و ربضی و شارستان را حصنی و خندقی است و ربض...
-
کرکوی
لغتنامه دهخدا
کرکوی . [ ک َ ] (اِخ ) کرکویه . از رساتیق سیستان است . (تاریخ سیستان ). شهری است در شمال زرنج . (یشتها ج 2 ص 293).
-
جدید
لغتنامه دهخدا
جدید. [ ج َ ] (اِخ ) (در...) نام یکی از دروازه های پنجگانه ٔ شارستان زرنج است . (از ذیل تاریخ سیستان چ بهار ص 158).
-
زالقان
لغتنامه دهخدا
زالقان . [ ل ِ ] (اِخ ) همان زالق است . دمشقی آرد: زرنج و أرق قلعه ... از شهرهای سجستان (سیستان )اند. (نخبة الدهر ص 183).
-
بارستان
لغتنامه دهخدا
بارستان . [ ] (اِخ ) (باب ) یکی از سیزده ربض زرنج است . (تاریخ سیستان صص 159-380) (از مسالک الممالک اصطخری چ لیدن صص 239-241).
-
مینا
لغتنامه دهخدا
مینا. (اِخ ) (باب ) یکی از درهای سیزده گانه ٔ ربض زرنج (سیستان ) از این باب بسوی فارس میرفته اند. (از حاشیه ٔ ص 158 و ص 159 تاریخ سیستان چ ملک الشعراء بهار).
-
انج
لغتنامه دهخدا
انج . [ اَ ] (پساوند) انگ . مزید مؤخر امکنه است چنانکه در اسامی زیر: ناینج ، بنج ، غوشفنج ، جیرنج ، راونج ، شابرنج ، سوبنج ، ریونج ، زرنج (زرنگ )، زوالقنج ، اسفرنج ، فوشنج (فوشنگ )، بوشنج . (از یادداشت مؤلف ).
-
باب طعام
لغتنامه دهخدا
باب طعام . [ ب ِ طَ ] (اِخ ) نام یکی از دروازه های زرنج سیستان است . (صور الاقالیم اصطخری ) : عمر او نزد تو آمد که تو چون نوح بزی در آکار، تن او، سر او باب طعام .(تاریخ سیستان ص 211).
-
باشت رود
لغتنامه دهخدا
باشت رود. (اِخ ) یکی از پنج نهر بزرگ هیلمند در سیستان : دوم نهر باشت رود و سوم نهر سنارود است که در یک فرسخی زرنج از هیرمند جدا میشد. (ترجمه ٔ سرزمینهای خلافت شرقی ص 364).
-
ژوشت
لغتنامه دهخدا
ژوشت . (اِخ ) نام رُستاقی از رساتیق سیستان . «و آن (با واو مجهول ) شاید همان چشت باشدکه از نواحی زرنگ است و در تاریخ هرات و حواشی بیهقی ضبط شده است و بلاذری در فتوح البلدان آن را زوشت ضبط کرده است و گوید: از کرکویه بسوی زرنج رفت و از هندمند عبور کرد ...