کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرعگه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرعگه
لغتنامه دهخدا
زرعگه . [ زَ گ َه ْ ] (اِ مرکب ) زرعگاه : در آن زرعگه کشتزاری شگرف نوازش گرفته ز باران و برف . نظامی .رجوع به زرع و ماده ٔ قبل شود.
-
جستوجو در متن
-
زرعگاه
لغتنامه دهخدا
زرعگاه . [ زَ ] (اِ مرکب ) زرعگه . کشتزار. محل کشت . جایی که در آن کشت کنند. روستا : یکی از مقیمان آن زرعگاه چنین گفت بعد از زمین بوس شاه .نظامی .