کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زردوز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زردوز
لغتنامه دهخدا
زردوز. [ زَ ] (نف مرکب ) زردوزنده . آنکه با تارهای زر و گلابتون پارچه و جامه را نقش دوزد. چکن دوز. (فرهنگ فارسی معین ). چکن دوز. و کسی که با تارهای زر و گلابتون پارچه و جامه را منقش می دوزد. (ناظم الاطباء). مخفی نماند که امثال این ترکیب برای دو معنی ...
-
جستوجو در متن
-
کشیده گر
لغتنامه دهخدا
کشیده گر. [ ک َ / ک ِ دَ / دِ گ َ ] (ص مرکب ) زردوز. (ناظم الاطباء).
-
مثمجة
لغتنامه دهخدا
مثمجة. [ م ُ م ِ ج َ ] (ع ص ) مؤنث مثمج . (منتهی الارب ) (آنندراج ). زن نقش و نگار زننده بر جامه . (از اقرب الموارد). || زن زردوز و چکن دوز. (ناظم الاطباء).
-
زردوزی
لغتنامه دهخدا
زردوزی . [ زَ ] (حامص مرکب ) عمل زردوز. (فرهنگ فارسی معین ). چکن دوزی و شغل دوختن جامه رابا تارهای زر و گلابتون . (ناظم الاطباء) : به قدر شغل خود باید زدن لاف که زردوزی نداند بوریاباف . نظامی .|| (اِ مرکب ) محلی که در آن پارچه ٔ زری دوزند. (فرهنگ فار...
-
همکار
لغتنامه دهخدا
همکار. [ هََ ] (ص مرکب ) شریک و هم پیشه . (آنندراج ) : نه ز همدستان ماننده به هم دستی نه ز همکاران ماننده بدو یک تن . فرخی .مشو یار بدخواه و همکار بدکه تنها بسی به که با یار بد. اسدی .هرکه را اختیار کند همکاران او رامطیع باشند. (تاریخ بیهقی ).حدیث مد...
-
زررشته
لغتنامه دهخدا
زررشته . [ زَ رِ ت َ / ت ِ ] (اِ مرکب ) گلابتون و تار زر. (ناظم الاطباء). رشته ٔ زر. رشته ای که به زر یا به رنگ زر ساخته باشند چنانکه در زردوزی بکار برند : تنم از اشک به زر رشته ٔ خونین ماندهیچ زر رشته از این تافته تر کس دانی . خاقانی .آن چنگ ازرق سا...
-
کارچوب
لغتنامه دهخدا
کارچوب . (اِ مرکب ) چوبها و آلاتی باشد که جولاهگان جامه های نبافته ٔ فراز کرده را با آنها ببافند و به عربی نسج گویند. (برهان ) (آنندراج ). نسج جولاهی و زردوزی و چکن دوزی . (ناظم الاطباء). مُسط؛ کارچوب که وقت بافتن راست ایستاده دارند. (منتهی الارب ). ...
-
بوریاباف
لغتنامه دهخدا
بوریاباف . (نف مرکب ) آنکه بوریا بافد. (آنندراج ). سازنده ٔ بوریا. (ناظم الاطباء). بوریاگیر. حصیرباف : بقدر شغل خود باید زدن لاف که زردوزی نداند بوریاباف . نظامی .بوریاباف اگرچه بافنده است نبرندش به کارگاه حریر. سعدی .حدیث مدعیان و خیال همکاران همان ...
-
رضی
لغتنامه دهخدا
رضی . [ رَ ] (اِخ ) رضی شیرازی . حاجی میرزا سیدرضی پسر حاجی میرزا علی فخر، از گویندگان قرن سیزدهم هجری قمری ، تا 1278 هَ . ق . زنده بود. در علوم عربی و ادبی و خط بویژه خط نستعلیق سرآمد همگنان بود. در سال 1278. از شیراز به تهران رفت ودر وزارت خارجه به...
-
دوز
لغتنامه دهخدا
دوز. (ماده ٔ مضارع دوختن ) این کلمه ماده ٔ مضارع دوزیدن و دوختن است و از ترکیب عطفی آن با ماده ٔ ماضی (دوخت و دوز) حاصل مصدر یا اسم مرکب حاصل شود و در ترکیب با اسم ، صفت فاعلی مرکب از آن بدست می آید، مانند: کفشدوز، و گاه نیز صفت مفعولی ، چون میخ دوز....
-
نقشبند
لغتنامه دهخدا
نقشبند. [ ن َ ب َ] (نف مرکب ) نقاش . مصور. (آنندراج ). نقاش . زردوز. گلدوز. کسی که آرایش می کند. (ناظم الاطباء). نگارگر. صورتگر. چهره گشا. رسام . (یادداشت مؤلف ) : هودج متواریان را نقشبند نوبهارقبه از بیجاده بندد پایه از مینا زند. سنائی .نقشبند برون...
-
کیش
لغتنامه دهخدا
کیش . (اِخ ) نام جزیره ای است در دریای پارس ، جواهرآلات فاخر و مروارید و قطعه و بالشهای زردوز از آنجا آرند، و هوای آن به غایت گرم باشد. (از صحاح الفرس ). نام جزیره ای است که به هرموز مشهور است ، و وجه تسمیه اش به این نام آن است که چون بر بلندیهای اطر...
-
پیشه وران
لغتنامه دهخدا
پیشه وران . [ ش َ / ش ِ وَ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) ج ِ پیشه ور. صاحبان حرف . اهل حرفت . محترفه . این کلمه در تداول امروز بحای کسبه و اصناف پذیرفته شده و مستعمل است (از لغات مصوب فرهنگستان ). امّا اصناف و کسبه که در عداد پیشه وران محسوبند بر حسب اصطلاح ...
-
اردشیر دوم
لغتنامه دهخدا
اردشیر دوم . [ اَ دَ / دِ رِ دُوْ وُ ] (اِخ ) (هخامنشی ) اسم این پادشاه را چنین نوشته اند: در کتیبه های هخامنشی به پارسی قدیم اَرْت َ خْشَثْرَ، در توریة (کتاب عزرا و کتاب نحمیا) اَرْت َ خشَثتا، نویسندگان یونانی مانند دیودور،آریان ، سترابون و پولی ین ...