کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زردآلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زردآلو
لغتنامه دهخدا
زردآلو. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان ای تیوند است که در بخش دلفان شهرستان خرم آباد واقع است و180تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 6).
-
زردآلو
لغتنامه دهخدا
زردآلو. [ زَ ] (اِخ ) دهی از دهستان میش خاص است که در بخش بدوه ٔ شهرستان ایلام واقع است و 320 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 5).
-
زردآلو
لغتنامه دهخدا
زردآلو. [ زَ ] (اِمرکب ) زردالو. درختی است از تیره ٔ گلسرخیان جزو دسته ٔ بادامی ها که دارای میوه ٔ شفت می باشد. آنچه را که بنام هسته ٔ میوه ٔ این درخت می نامیم عبارت از درون بر و دانه می باشد. منشاء این گیاه را ارمنستان میدانند، ولی بطور قطع اصل این ...
-
جستوجو در متن
-
هلیک
لغتنامه دهخدا
هلیک . [ هََ ] (اِ) به لغت زند و پازند زردآلو و قیسی را گویند. (برهان ).
-
زرآلو
لغتنامه دهخدا
زرآلو.[ زَ ] (اِ مرکب ) زرآلود. زردآلو. (ناظم الاطباء).
-
اخکوش
لغتنامه دهخدا
اخکوش . [ اَ ] (اِ) زردآلوی نارسیده . چغاله ٔ زردآلو. رجوع به اخکوک شود.
-
زردآلوبن
لغتنامه دهخدا
زردآلوبن . [ زَ ب ُ ] (اِ مرکب ) درختی است میوه دار از جنس آلو که میوه ٔ آن زرد و خوش بو، گواراو لذیذ است و این درخت را از آسیا به فرنگ برده اند.(ناظم الاطباء). درخت زردآلو. رجوع به زردآلو شود.
-
مشمش
لغتنامه دهخدا
مشمش . [ م ِ م ِ / م َ م َ ] (ع اِ) زردآلو... و بعضی «آلو» را مشمش گویند. (منتهی الارب ) (آنندراج ). درختی است بلند و گاه تا به اندازه ٔ گردو بالا میرود و دارای شاخ و برگ فراوان و مغز و میوه آن اگر تلخ باشد «گلابی » و اگر شیرین باشد «لوزی » نامند و و...
-
کتانی
لغتنامه دهخدا
کتانی .[ ] (اِ) نوعی از زردآلو. (آنندراج ) : از رنگ طلایی کتانی پیراهن مه کند کتانی . محسن تأثیر (از آنندراج ).
-
گرده آلو
لغتنامه دهخدا
گرده آلو. [ گ ِ دَ / دِ ] (اِ مرکب ) آلوگرده باشد و آن میوه ای است شبیه به زردآلو. (برهان ) (آنندراج ).
-
تبریزی
لغتنامه دهخدا
تبریزی . [ ت َ ] (اِ) قسمی از زردآلو است که گویا اول تخمش را از تبریز بجاهای دیگر بردند. (فرهنگ نظام ).
-
شیرین دانه
لغتنامه دهخدا
شیرین دانه . [ ن َ / ن ِ ] (ص مرکب ) در اصطلاح خشکبارفروشی ، بادام ، پسته ، زردآلو و جز آن که هسته ٔ شیرین دارد. (یادداشت مؤلف ).
-
قیصی
لغتنامه دهخدا
قیصی . [ ق َ / ق ِ ] (اِ) نوعی از زردآلو. رجوع به گیاه شناسی گل گلاب چ دانشگاه ص 226 و قیسی شود.
-
ادریک
لغتنامه دهخدا
ادریک . [ اَ ] (اِ) صورتی از اِدرِک . آلوزرد. و اریک لهجه ٔ آذری بمعنی زردآلو از همین کلمه آمده است .