کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زراوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زراوند
لغتنامه دهخدا
زراوند. [ زَ وَ ] (اِ) نام دوائی است که آن دو نوع می باشد یکی را زراوند طویل می گویند یمنی دراز و آن را شجره رستم و قثأالحیه میخوانند و آن نر باشد و از انگشت نر گنده تر. گرم است در سیم ، خشک است در دویم . و دیگری را زراوندمدحرج خوانند یعنی مدور و آن...
-
زراوند
لغتنامه دهخدا
زراوند. [ زَ وَ ] (اِخ ) موبد موبدان بهرام گور و نیز پسر نرسی ، وزیر او : بود پیری بزرگ نرسی نام هم لقب با برادر بهرام ...شاه از او یک زمان نبودی دورشاه را هم رفیق و هم دستورسه پسر داشت اوی و هر پسری بسر خویش عالم هنری آنکه مه بود از آن سه فرزندش نام...
-
جستوجو در متن
-
ارسطو
لغتنامه دهخدا
ارسطو. [ اَ رِ ] (معرب ،اِ) نام دوائی است که آنرا زراوند گویند چه ارسطولوجیا زراوند طویل است و لوجیا به معنی طویل باشد. (برهان ) (آنندراج ). رجوع به زراوند و ارسطولوخیا شود.
-
درقطولیطس
لغتنامه دهخدا
درقطولیطس . [ ] (اِ) زراوند طویل است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به زراوند شود.
-
ارسطلوخیا
لغتنامه دهخدا
ارسطلوخیا. [ اَ رِ طُ ] (معرب ، اِ) زراوند طویل است و این اسم مشتق از ارسطو است . (اختیارات بدیعی ). رجوع به زراوند و ارسطولوخیا شود.
-
فنطنیقون
لغتنامه دهخدا
فنطنیقون . [ ] (معرب ، اِ) زراوند است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
نخود الوندی
لغتنامه دهخدا
نخود الوندی . [ ن ُ خ ُ دِ اَل ْ وَ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) به لغت اصفهان ، زراوند مدحرج است . (از تحفه ٔ حکیم مؤمن ). رجوع به زراوند مدحرج شود.
-
آرسطولوخیا
لغتنامه دهخدا
آرسطولوخیا. [ رِ ] (معرب ، اِ) (از یونانی آریسطولوخیا، مرکب از آریسطوس ، اعلی و فاضل + لوخیا، زچگان یعنی زنان نوزائیده ) گیاهی است طبی که به فارسی زراوند گویند.و آن دو گونه است ، مدور که آن را زراوند مدحرج و زراوند شامی و نخود الوندی و نخود مریم خوان...
-
ارسطولوخیا
لغتنامه دهخدا
ارسطولوخیا. [ اَ رِ ] (معرب ، اِ) بیونانی بمعنی فاضلةالنفساست و آن زراوند طویل است . (فهرست مخزن الادویه ) (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). زراوند. شجره ٔ رستم . مسمقار. مسهقوره . مسمقران و این کلمه در تذکره ٔ ضریر انطاکی ((ارسطولوجیا)) آمده و گوید زراوند طویل ...
-
مسقار
لغتنامه دهخدا
مسقار. [ ] (اِ) به لغت عامه ٔ اندلس زراوند طویل است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
مسقون
لغتنامه دهخدا
مسقون . [ ] (اِ) به لغت عجمه ٔ اندلس ، زراوند طویل است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
مستفار
لغتنامه دهخدا
مستفار. [ ] (اِ) به لغت عجمیه ٔ اندلس زراوند است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
زهمان
لغتنامه دهخدا
زهمان . [ زَ ] (ع ص ) بدبوی . دارای زهومت : و طعمها [ زراوند طویل وزراوند مدحرج ] مر و زهمان . (ابن البیطار ج 1 جزء 2 ص 159 ذیل زراوند). رجوع به زهم و زهمة و زهومت شود.
-
مسهقوره
لغتنامه دهخدا
مسهقوره . [ م ُ س ِ رَ / رِ ] (اِ) گیاهی که آن را زراوند و شجره ٔ رستم نامند. (از فرهنگ گیاهی بهرامی ). مسمقوره . مسمقار. مسمقران . (فرهنگ گیاهی بهرامی ). و رجوع به زراوند و شجره ٔ رستم شود.