کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زرازیر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زرازیر
لغتنامه دهخدا
زرازیر. [ زَ ] (ع اِ) ج ِ زرزور. (از اقرب الموارد) (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)(منتهی الارب ): شوکران مردم را هلاک می کند و سار را که بتازی زرازیر گویند زیان ندارد. (ذخیره ٔ خوارزمشاهی ). رجوع به زرزور شود.
-
جستوجو در متن
-
زرزور
لغتنامه دهخدا
زرزور. [ زُ ] (ع اِ) هودج تنگ . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). || مرغی است . ج ، زرازیر. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). مرغی است از نوع عصفور.(از اقرب الموارد). بمعنی معمولی آن سارک هنگامی که مسئله از مرغی ب...
-
زرزر
لغتنامه دهخدا
زرزر. [ زُ زُ ] (ع اِ) نوعی از مرغان . (منتهی الارب ) (آنندراج ). یک نوع مرغی و سار. (ناظم الاطباء). نوعی از گنجشک . ج ، زَرازِر، زَرازیر. (از اقرب الموارد). زرزور. (فرهنگ فارسی معین ). زرازر. زرزور. باسترک دجاج بری . (از دزی ج 1 ص 585).
-
بلسان
لغتنامه دهخدا
بلسان . [ ب َ ل َ ] (ع اِ) درختی است کوچک مانند درخت حنا و در عین الشمس که از توابع مصر است روید و روغنش منافع بسیار دارد. (منتهی الارب ). شجره ٔ مصری است و برگ وی به برگ سداب ماند اما سفیدتر بود. (از اختیارات بدیعی ). درختی معروفست جز در ده مطریه که...
-
سار
لغتنامه دهخدا
سار. (اِ) پرنده ای است سیاه و خوش آواز که خالهای سفید ریزه دارد. و مرغ ملخ خوار نوعی از آن است . (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). جانوری است پرنده و سیاه رنگ که خالهای سفید دارد و خوش آواز بود. (جهانگیری ). در عربی آن را زرزور و در ترکی صغجق گویند. (...