کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبیدیة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبیدیة
لغتنامه دهخدا
زبیدیة. [ زُ ب َ دی ی َ ] (اِخ ) دهی است به جبال . (منتهی الارب ). قریه ای است در جبال منسوب به زبیده ، مادر محمد امین خلیفه ٔ عباسی . (تاج العروس ).
-
زبیدیة
لغتنامه دهخدا
زبیدیة. [ زُ ب َ دی ی َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد پائین تر از محله ٔ دیگری بهمین نام . (از منتهی الارب ). رجوع به ماده ٔ قبل شود.
-
زبیدیة
لغتنامه دهخدا
زبیدیة. [ زُ ب َ دی ی َ ] (اِخ ) محله ای است به بغداد.(منتهی الارب ). محله ای است به بغداد منسوب به زبیده همسر هارون الرشید خلیفه ٔ عباسی . (از تاج العروس ).
-
زبیدیة
لغتنامه دهخدا
زبیدیة. [ زُ ب َدی ی َ ] (اِخ ) قریه ای است به واسط. (تاج العروس ).
-
زبیدیة
لغتنامه دهخدا
زبیدیة.[ زُ ب َ دی ی َ ] (اِخ ) حوضی است در راه مکه ، نزدیک مغیثیة . (منتهی الارب ). برکه ٔ زبیدیه ، آبی است در راه مکه قرب مغیثیه منسوب به زبیده ام جعفر همسر هارون عباسی . (از تاج العروس ).
-
جستوجو در متن
-
جلحاء
لغتنامه دهخدا
جلحاء. [ ج َ ] (اِخ ) دهی است به بغداد. || موضعی است به بصره . (منتهی الارب ). || جایی است در شش میلی غُوَیْر معروف به زبیدیه . (از معجم البلدان ) (از مراصدالاطلاع ).
-
ماه شهریاران
لغتنامه دهخدا
ماه شهریاران . [ هَِ ش َ ] (اِخ ) نام کوره ای است که طزر، مطامیر، زبیدیة و مرج در آن واقع است . (از معجم البلدان ذیل ماه دینار). و رجوع به ماه (اِخ ) در همین لغت نامه شود.
-
غویر
لغتنامه دهخدا
غویر. [ غ ُ وَ ] (اِخ ) آبی است مربنی کلب را. (منتهی الارب ). آبی است متعلق به «کلب » که در زمین سماوه میان عراق و شام قرار دارد، و بقولی آبی است میان عقبه و قاع در راه مکه که در آن برکه ای و قبه هایی است متعلق به ام جعفر، و به زبیدیه معروف است . (از...
-
قاضی مزجد
لغتنامه دهخدا
قاضی مزجد. [ ] (اِخ )احمدبن عمربن محمدبن عبدالرحمان بن قاضی یوسف شافعی زبیدی ، مکنی به ابوالسرور و مشهور به شهاب الدین و صفی الدین . از مشاهیر محققان فقهای شافعی است که شیخ الاسلام وقت خود بوده است . وی در علوم اسلامی متبحر و دارای فتاوای بسیار و تأ...
-
صفینة
لغتنامه دهخدا
صفینة. [ ص ُ ف َ ن َ ] (اِخ ) بلدی است به عالیه از دیار بنی سُلَیم دارای خرمابن و ابونصر آرد: صفینه دهی است به حجاز بمسافت دو روز از مکه دارای خرمابن و کشت ها و مردم بسیار. کندی آرد: آن را کوهی است که ستارگویند و بر طریق زبیدیه است و چون حاج تشنه شون...
-
قطیعه ٔام جعفر
لغتنامه دهخدا
قطیعه ٔام جعفر. [ ق َ ع َ ی ِ اُم ْ م ِ ج َ ف َ ] (اِخ ) او زبیده دختر جعفربن منصور و مادرمحمد امین است . محله ای در بغداد نزدیک باب التبین به وی واگذار شد، و آن موضعی است که مشهد امام موسی بن جعفر (ع ) در آن واقع است و نزدیک حریم میان دارالرقیق و با...
-
مزجد
لغتنامه دهخدا
مزجد. [ ] (اِخ ) احمدبن عمربن محمدبن عبدالرحمن بن قاضی یوسف . مشهور به مزجد و ملقب به شهاب الدین و گاهی صفی الدین کنیتش ابوالسرور. از مشاهیر محققین و اکابر فقهای شافعیه میباشد. از مصنفات اوست : 1- تجرید الزوائد و تفریب الفرائد. 2- تحفة الطلاب . 3- ال...
-
زبیدة
لغتنامه دهخدا
زبیدة. [ زُ ب َ دَ ] (اِخ ) (قناطر...) پل هاییست چندطبقه که بدستور زبیده زوجه ٔ هارون و یا زنوبیاملکه ٔ تدمر ساخته شده . در الدر المنثور آمده : گویندزبیدة چشمه ٔ «عرعار» را از کوههای لبنان به بیروت آورد، علت این اقدام او آن بود که در سفر حج خود که از...
-
علامه زبیدی
لغتنامه دهخدا
علامه زبیدی . [ ع َل ْ لا م َ زُ ب َ ] (اِخ ) احمدبن عمربن محمدبن عبدالرحمان بن قاضی یوسف ، مکنی به ابوسرور و ملقب به شهاب الدین و صفی الدین . وی از بزرگان فقهای شافعی است که شیخ الاسلام زمان خویش بود. و دارای قریحه ٔ شاعری نیز بوده و گویند که روزی ه...