کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبولون پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبولون
لغتنامه دهخدا
زبولون . [ زَ ] (اِخ ) (سبط...) بنوزبولون یا زبولونیان یا قبیله ٔ زبولون ، یکی از اسباط یعقوب ، از اولاد زبولون ششمین فرزند او. در قاموس کتاب مقدس آمده : یکی از مقاطعات بارآور و خرم زمین کنعان به سبط زبولون داده شد که فیمابین بحر روم و دریای جلیل بود...
-
زبولون
لغتنامه دهخدا
زبولون . [ زَ ] (اِخ ) (منزل ) اسم محلی است که در مرز و بوم جنوبی اشیر واقع است (کتاب یوشع 19:27) و دور نیست که همان شعب حالیه باشد. و نسل ایشان را زبولونیان گویند. (کتاب داوران 12:11) (از قاموس کتاب مقدس ). رجوع به ماده ٔ بعد شود.
-
زبولون
لغتنامه دهخدا
زبولون . [ زَ ] (اِخ ) پسر ششمین یعقوب و لیئه (سفر پیدایش 30:20) و درباره ٔ قسمت ذریه ٔ او در زمین موعود یعقوب بتوسط بهره و بخشش نبوتی مدتی مدید قبل از تعیینش معین فرمود و از ساحل دریا و بندرگاهها نیز میداشت . (سفر پیدایش 49:13) (قاموس کتاب مقدس ). ب...
-
زبولون
لغتنامه دهخدا
زبولون . [ زَ] (اِخ ) (بنو...) اولاد زبولون ششمین فرزند یعقوب . سبط زبولون . سبط ششم از اسباط. زبولونیان . رجوع به قاموس کتاب مقدس ص 442 و ماده ٔ قبل و زبولونیان شود.
-
جستوجو در متن
-
الیصافان
لغتنامه دهخدا
الیصافان . [ ] (اِخ ) رئیس سبط زبولون که در هنگام تقسیم مملکت کنعان نائب ایشان بود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
الصافان
لغتنامه دهخدا
الصافان . [ اَ ] (اِخ ) یا الیصافان . رئیس سبط زبولون که در هنگام تقسیم مملکت کنعان نایب ایشان بود. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
دباشه
لغتنامه دهخدا
دباشه . [ ] (اِخ ) (بمعنی کوهان شتر)یکی از شهرهای زبولون میباشد. (قاموس کتاب مقدس ).
-
زبولونیان
لغتنامه دهخدا
زبولونیان . [ زَ ] (اِخ ) نسل ایشان (سبط زبولون که ساکن در مرز و بوم جنوبی اشیرند) را زبولونیان گویند. (کتاب داوران 12:11) (از قاموس کتاب مقدس ).
-
رمون
لغتنامه دهخدا
رمون . [ ؟م ْ م َ ] (اِخ ) و آن رمونو نیز خوانده شده است و دور نیست که همان دمنه یا رمانه باشد که در شش میلی شمال ناصره واقع است و آن یکی از شهرهای زبولون است که به لاویان داده شد. (از قاموس کتاب مقدس ).
-
سارید
لغتنامه دهخدا
سارید. (اِخ ) (باقی بعد از غیر)، یکی ازمرز و بوم زبولون است (صحیفه ٔ یوشع 19:10 و 12) که در ترجمه ٔ سریانی «اشدود» و در ترجمه ٔ هفتاد «سدّول »[ د د ] خوانده شده است . رجوع به قاموس مقدس شود.
-
دبره
لغتنامه دهخدا
دبره . [ ] (اِخ ) (بمعنی چراگاه ) شهریست در حدود یساکار و زبولون واقع. موقعش در دشت یزرعیل بدامنه ٔ کوه تابور و نزدیک قریه ٔ دبوریه حالیه واقع بوده است . (از قاموس کتاب مقدس ).
-
زابلون
لغتنامه دهخدا
زابلون . [ ب ُ ل ُ ] (اِخ ) نام پسر ششم حضرت یعقوب [نبی اﷲ] است ، و نام مادرش لیا بوده است . (قاموس الاعلام ترکی ). و رجوع به زبولون در قاموس مقدس و لغت نامه شود.
-
مرعله
لغتنامه دهخدا
مرعله . [ ] (اِخ ) (به معنی لرزش ) حدی از حدود زبولون است (یوشع 19 :11) که به گمان پورترچهار میل به جنوب غربی ناصره واقع است و بدانجا خرابه های هیکلی (معبدی ) دیده شود. (قاموس کتاب مقدس ).
-
جت حافر
لغتنامه دهخدا
جت حافر. [ ج ِ ] (اِخ ) یکی از شهرهای زبولون است که در اراضی حافر واقع بود. (اول پادشاهان 4:10). و بعضی گمان برده اند که موضعش همان مزرعه المشهد میباشد که بمسافت دو میل بطرف شرقی سفوریه واقع شده ومسقطالرأس یونس نبی باشد. (از قاموس کتاب مقدس ).