کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زبزبة پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زبزبة
لغتنامه دهخدا
زبزبة. [ زَ زَ ب َ ] (ع مص ) خشم گرفتن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) . || از جنگ گریختن . (ناظم الاطباء) (آنندراج ).
-
واژههای همآوا
-
ظبظبة
لغتنامه دهخدا
ظبظبة. [ ظَ ظَ ب َ ] (ع مص ) تب زده گردیدن .
-
ذبذبة
لغتنامه دهخدا
ذبذبة. [ ذَ ذَ ب َ] (ع مص ) تَرَدّد. دودلی . دودلی کردن . تذَبذُب . || دودل کردن کسی را در کاری . || جنبیدن چیزی که آویخته باشد در هوا. ناویدن چیزی درواو آونگان یعنی جنبیدن آن . || جنبش . تحرک . || حمایت همسایه و اهل . || رنجانیدن کسان را. || جنبانید...
-
ذبذبة
لغتنامه دهخدا
ذبذبة. [ذَ ذَ ب َ ] (ع اِ) نرّه . شرم مرد. ذبذَب . || زبان . || خانه . || چیزی که به هودج آویزند زینت را. منگوله ٔ هودج . ج ، ذباذِب .