کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زایمان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زایمان
لغتنامه دهخدا
زایمان . (اِمص ) اسم مصدر از زاییدن است و بمعنی همان . (فرهنگ نظام ) (در تداول عامه ). زایش : حمام زایمان .
-
جستوجو در متن
-
چهاردرد
لغتنامه دهخدا
چهاردرد. [ چ َ /چ ِ دَ ] (اِ مرکب ) کنایه از درد زاهوست . درد شدید هنگام زایمان . درد سخت زن زاج . رجوع به چاردرد شود.
-
فارق
لغتنامه دهخدا
فارق . [ رِ ] (ع ص )نعت فاعلی از فَرق و فرقان . آنکه میان حق و باطل فرق گذارد. (از اقرب الموارد). جداکننده . ممیز. تأنیث آن فارقة. ج ، فارقات ، فوارق . || ماده شتری که از درد زایمان به خود پیچد. ج ، فوارق ، فُرَّق ، فُرُق . (از اقرب الموارد). || ماد...
-
هم شکم
لغتنامه دهخدا
هم شکم . [ هََ ش ِ ک َ ] (ص مرکب ) توأمان را گویند، یعنی دو فرزند که از یک شکم برآمده باشند. (برهان ). || دو خواهر یا دو برادر را نیز گفته اندکه در دو زایمان از یک مادر زاده شوند : نشستند زآنسان که فرمود شاه مگر ابن یامین دانش پناه که او را نبد هیچک...
-
چاردرد
لغتنامه دهخدا
چاردرد. [ دَ ] (اِ مرکب ) درد زاهو. درد وضع حمل زنان . درد شدید زن هنگام وضع حمل . آخرین و سخت ترین درد بچه زائیدن زنان . سخت ترین درد زه نزدیک به زادن . موقع سخت درد زه . درد شدید زایمان .
-
پیش نشین
لغتنامه دهخدا
پیش نشین . [ ن ِ ] (نف مرکب ) که پیش نشیند، آنکه در صدر جلوس کند : پیشگاه ستم عالم راداور پیش نشین بایستی . خاقانی . || آنکه در برابر و نزدیک جا گیرد، و در پیش کسی یا چیزی نشیند : پروانه که نور شمع افروخت چون پیش نشین شمع شد سوخت . نظامی .|| (در زایم...
-
خرس
لغتنامه دهخدا
خرس . [ خ ُ ] (ع ص ، اِ) ج ِ اَخْرَس و خَرْساء. رجوع به اخرس و خرساء شود : آخر از استاد باقی را بپرس یا حریصان جمله کورانند و خُرس . مولوی (مثنوی ).|| مهمانی ولادت . (از منتهی الارب ).زاج سور. (یادداشت بخط مؤلف ). شیشه بندان . حمام زایمان . (یادداشت...
-
نک و نال
لغتنامه دهخدا
نک و نال . [ ن ِ ک ُ / ن ِک ْ ک ُ ] (اِ مرکب ، از اتباع ) در تداول ، شکایت . گله . اظهار عدم رضایت . شکایتی نه روشن و واضح . (یادداشت مؤلف ). ناله و زاری . نغنغ. شکوه و شکایت . اظهار درد زن حامله در موقع نزدیکی زایمان . (فرهنگ فارسی معین ). از سنگین...
-
شکم درد
لغتنامه دهخدا
شکم درد. [ ش ِ ک َ دَ ] (اِ مرکب ) درد شکم . قولنج . پیچش شکم . (ناظم الاطباء). قداد. درد و پیچی که در شکم ظاهر شود. (یادداشت مؤلف ). قولنجهای شدید و دردناک قسمتهای پائین معده که ممکن است بر اثر سختی زایمان در زنان تازه زا و صعوبت جدا شدن جفت از جدا...
-
تگل
لغتنامه دهخدا
تگل . [ ت ِ گ َ ] (اِ) پارچه بود که بر جامه ٔ پاره بدوزند و آنرا پینه خوانند و به تازی رقعه خوانند. (فرهنگ جهانگیری ) (از فرهنگ رشیدی ). پارچه و رقعه که بر جامه پینه کنند. (برهان ). به کسر اول و گاف پارسی مفتوح وصله و پینه که بر جامه زنند. (حواشی و ت...
-
ولیمه
لغتنامه دهخدا
ولیمه . [ وَ م َ / م ِ ] (از ع ، اِ) ضیافت عروسی . ضیافت شادی و کتخدایی . (آنندراج ) (غیاث ). طعام عروسی . (مهذب الاسماء). مهمانی عروسی . (منتهی الارب ). طعام عروسی ، یا هر طعامی که برای گروهی دعوت یاغیر دعوت تهیه و ساخته میشود، و گویند هر طعامی که ب...
-
فرونهادن
لغتنامه دهخدا
فرونهادن . [ ف ُ ن ِ / ن َ دَ ] (مص مرکب ) به پایین نهادن چون فرونهادن بار بر بار خود را. (یادداشت بخط مؤلف ). فروگذاشتن . گذاشتن . بزمین نهادن : از پشت یکی جوشن خرپشته فرونه کز داشتنش غیبه و جوشنت بفرکند. عماره ٔ مروزی .جام هایی که بود پاکتر از مرو...
-
جفت
لغتنامه دهخدا
جفت . [ ج ُ ] (ص ، اِ) زوج . مقابل فرد. (برهان ). ضد طاق . (انجمن آرا). هر عددی که نصف صحیح دارد مثل دو و چهار و شش و مقابل آن تا و طاق است مثل یک و سه و پنج . (فرهنگ نظام ). زکا. (ناظم الاطباء). شَفع. (ترجمان القرآن ). شفع مقابل وَتر. (تاج العروس )....
-
رضائیه
لغتنامه دهخدا
رضائیه . [ رِ ئی ی َ ] (اِخ ) نام اصلی این شهر ارومیه یا اورمیه است که در اواسط سلطنت رضاشاه به رضائیه تغییر نام یافت و تا آخر دوران پهلوی به همین نام خوانده میشد. در 921هزارگزی شمال باختری تهران و 125هزارگزی جنوب باختری تبریز و 144هزارگزی جنوب خوی و...