کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زاغونه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زاغونه
لغتنامه دهخدا
زاغونه . [ ن َ / ن ِ ] (اِ) آن جای باشد از شمعدان که در آن شمع را نصب کنند. (ناظم الاطباء). || ماشوره . (ناظم الاطباء). و رجوع به زاغوته شود.
-
جستوجو در متن
-
زاغوته
لغتنامه دهخدا
زاغوته . [ ت َ/ ت ِ ] (اِ) جای باشد از شمعدان که بر آن شمع نصب کنند. (برهان قاطع) (آنندراج ). || ماشوره را نیز گویند. (برهان قاطع). و رجوع به زاغونه شود.