کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زارد پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زارد
لغتنامه دهخدا
زارد. [ رِ ] (اِخ ) (به معنی کثرت ) (سفر اعداد 21:12، سفر تثنیه 2:13). نهری است که از کوه عباریم خارج شده در بحیرةالموت بطرف جنوبی ارنون از اراضی موآب میریزد و بسا می شود که اسم وادی حصی میباشد و بعضی آن را وادی سیدیه یا سیل غرابی دانسته اند. گویند ک...
-
جستوجو در متن
-
بغش
لغتنامه دهخدا
بغش . [ ب َ ] (ع مص ) باران نرم و ضعیف باریدن . (منتهی الارب ). اندک باریدن . (تاج المصادر بیهقی ). || الصبی یبغش الیه ؛ یعنی می زارد به او و آماده ٔ گریستن است . (منتهی الارب ). || پیدا آمدن گرد هوا در روزن از آفتاب ، یقال : یبغش الهباء. (منتهی الار...
-
اسرال
لغتنامه دهخدا
اسرال . [ اِ ] (اِخ ) اسرائیل . نام یعقوب . رجوع به اسرائیل شود: و اما اسرائیل ففیه لغات ، قالوا اسرال کما قالوا میکال و قالوا اسرائیل ، و قالوا ایضاً اسرائین بالنون . قال امیة علی اِسرال : قال رب ّ انّی دعوتک فی الفجََر فاصلح علی یدی ّ اعتمالی اننی ...