کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زارج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زارج
لغتنامه دهخدا
زارج . [ رِ ] (اِ) زرشک را گویند و آن بار درختی است که در طعام کنند. (برهان قاطع). اسم پارسی انبرباریس است که بزرشک مشهور است . (آنندراج ). و رجوع به فرهنگ شعوری و جهانگیری و نیز رجوع به مخزن الادویه ذیل زرشک شود.
-
واژههای همآوا
-
ضارج
لغتنامه دهخدا
ضارج . [ رِ ] (اِخ ) آبی و نخلی که از پیش ازآن ِ بنی سعدبن زید مناة بود و سپس به تصرف رباب و بقولی بتصرف بنی الصیداء از بنی اسد درآمده است . (معجم البلدان ). و رجوع به عیون الاخبار ج 1 ص 143 و 144 شود.
-
ضارج
لغتنامه دهخدا
ضارج . [ رِ ] (اِخ ) جایگاهی است بین مدینه و یمن . (معجم البلدان ).
-
جستوجو در متن
-
زارح
لغتنامه دهخدا
زارح . [ رِ ] (ع ص ) آنکه رفتار و حرکاتش آمیخته به نشاط و شادی باشد. (از اقرب الموارد). || آنکه کسی را با بن نیزه طعن کند. (از اقرب الموارد). و رجوع به زارج شود.
-
اثرار
لغتنامه دهخدا
اثرار. [ اَ ] (ع اِ) به لغت اهل بادیه اسم انبرباریس است . (تحفه ٔ حکیم مؤمن ). و در تذکره ٔ اولی الالباب داود ضریر انطاکی اثرار، امبریاریس آمده است . زرشک . زرک . اثوار. اشوار. زنبر. زنبل . زریک . زرنگ . زراج . زارج . و در برهان قاطع آمده است : اثرا...
-
انبرباریس
لغتنامه دهخدا
انبرباریس . [ اَم ْ ب َ ] (اِ) زرشک . (از یادداشت مؤلف ). امبربارس . امیربارس . (شعوری ج 1 ورق 111الف ). بپارسی زرشک خوانند و زارج و زرنگ هم خوانند.بهترین آنست که بغایت خود رسیده باشد. (از اختیارات بدیعی نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ). هو الزرشک و من...
-
اشکذر
لغتنامه دهخدا
اشکذر. [ اَ ک َ ذَ ] (اِخ ) یکی ازبخشهای یازده گانه ٔ شهرستان یزد است که در شمال باختر یزد واقع است و حدود و مشخصات آن بدین شرح است : حدود: از شمال و باختر به بخشهای خرانق اردکان و خضرآباد، از جنوب به بخش تفت و از خاور به بخش حومه ٔ یزد.وضع طبیعی : ا...