کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
زئبق الحلو پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
زئبق الحلو
لغتنامه دهخدا
زئبق الحلو. [ زِءْ ب َ قُل ْ ح ُل ْوْ ] (ع اِ مرکب ) (الَ ...) جیوه ٔ شیرین مرکوردو . کلمل . دوای کرم . (از دزی ج 1 ص 576).
-
واژههای مشابه
-
زئبق المقتول
لغتنامه دهخدا
زئبق المقتول . [ زِءْ ب َ قُل ْ م َ ] (ع اِ مرکب ) (الَ ...) جیوه ٔ کشته . تراب الزئبق ، و هو ان یسحق الزئبق مع بعض الادویة الترابیة بالخل حتی تغیب عیونه ، موت الزئبق هو ان یحسق حتی تغیب عیونه . (از دزی ج 1 ص 576 و 577). رجوع به مفردات ابن البیطار شو...