کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریویج پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریویج
لغتنامه دهخدا
ریویج . [ ری ] (اِ) ریواس . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ). رجوع به ریواس شود.
-
جستوجو در متن
-
ریویز
لغتنامه دهخدا
ریویز. [ ری ] (اِ) ریواس . (ناظم الاطباء) (از آنندراج ) (از برهان ). || مکر و حیله . دغا. ریو. (ناظم الاطباء) (ازآنندراج ) (از برهان ). رجوع به ریواس و ریویج شود.
-
ریواس
لغتنامه دهخدا
ریواس . [ری ] (اِ) نام رستنی . ریباس . (ناظم الاطباء). ریواج .ریباج . ریویج . ریباس . ریوا. ریونج . ریواص . ریویز. (یادداشت مؤلف ). به معنی ریواج است که رستنی مشهور باشد. (برهان ) (از آنندراج ). گیاهی از تیره ٔ ترشکها (هفت بندها) که گونه ٔ خوراکی ری...