کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریوند پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریوند
لغتنامه دهخدا
ریوند. [ ری وَ ] (اِ) راوند و آن اقسامی دارد: ریوند چینی و ریوند فارسی و ریوند سوریانی وریوند زنگی . (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ). دارویی است معروف که اسهال آورد. (برهان ) (غیاث اللغات ). گیاهی از تیره ٔ ترشکها (هفت بندها) که در حدود 20 گونه از...
-
ریوند
لغتنامه دهخدا
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) دهی از بخش داورزن شهرستان سبزوار. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ریوند
لغتنامه دهخدا
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) دهی از بخش رشخوار شهرستان تربت حیدریه . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ریوند
لغتنامه دهخدا
ریوند. [ ری وَ ] (اِخ ) نام یکی از دهستانهای بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. دارای 108 آبادی و 15394 تن سکنه است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).
-
ریوند
لغتنامه دهخدا
ریوند.[ ری وَ ] (اِخ ) نام کوهی بوده در شمال غربی سبزوارکه پشت ویشتاسپان نیز می خوانده اند و گشتاسب پس از گرویدن به دین زرتشت آتشکده ٔ آذربرزین مهر را در آنجا بنیان نهاد. رجوع به مزدیسنا و تأثیر آن در ادب پارسی ص 216 و 217 و ایران در زمان ساسانیان ص...
-
واژههای مشابه
-
ریوند چینی
لغتنامه دهخدا
ریوند چینی . [ ری وَ دِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) ریوند. (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به ریوند شود.
-
جستوجو در متن
-
رایون
لغتنامه دهخدا
رایون . (یونانی ، اِ) راوند. ریوند. بیونانی اسم راوند است . (مخزن الادویه ). رجوع به راوند و ریوند شود.
-
هیوند
لغتنامه دهخدا
هیوند. [ هی وَ ] (اِ) بر وزن ریوند، عفت و پرهیزگاری . (برهان ) (آنندراج ).
-
ریوندی
لغتنامه دهخدا
ریوندی . [ ری وَ ] (ص نسبی ) منسوب است به ریوند که یکی از ربعهای نیشابور است . (از لباب الانساب ).
-
ریون
لغتنامه دهخدا
ریون . [ رَی ْ وَ / رَی ْ یو ] (اِخ ) یکی از ارباع نیشابور است . (منتهی الارب ). یکی از ارباع نیشابور و اصل آن ریوند است و از آن است ابوسعید سهل بن احمد... ریوندی نیشابوری . (از تاج العروس ). رجوع به ریوند شود.
-
روند
لغتنامه دهخدا
روند. [ رِ وَ ] (ع اِ) روند صینی . دوایی است معروف و اطباء الف زیاده کنند پس راوند چینی گویند. (منتهی الارب ). ریوند. راوند. (یادداشت مؤلف ). و رجوع به راوند و ریوند شود.
-
احمدآباد
لغتنامه دهخدا
احمدآباد. [ اَ م َ ] (اِخ ) قریه ای است از قراء ریوند از نواحی نیشابور در نزدیکی بیهق و آن آخرین حدود ریوند باشد. (مراصد ص 16) (معجم البلدان ج 1 ص 144).
-
نقاب
لغتنامه دهخدا
نقاب . [ ن ِ ] (اِخ ) ده کوچکی است از دهستان ریوند بخش حومه ٔ شهرستان نیشابور. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 9).