کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریوح پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریوح
لغتنامه دهخدا
ریوح . [ رَ ] (ع ص ) یوم ریوح ؛ روز خوش باد. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). روز خوش باد و گویند روز سخت باد. (از اقرب الموارد).
-
واژههای همآوا
-
ریوه
لغتنامه دهخدا
ریوه . [ ری وَ / وِ ] (اِخ ) نام پسر کیکاوس . (ناظم الاطباء) (از برهان ) (از آنندراج ) (از انجمن آرا) (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ریو و ریونیز شود.
-
ریوه
لغتنامه دهخدا
ریوه . [ ری وَ / وِ ](اِخ ) نام رودخانه ای در هندوستان . (ناظم الاطباء).
-
ریوه
لغتنامه دهخدا
ریوه . [ ری وَ/ وِ ] (اِ) مخفف گریوه است که کوه کوچک و پشته ٔ بزرگ باشد. (از ناظم الاطباء) (برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). مخفف گریوه . (فرهنگ فارسی معین ). در فرهنگ جهانگیری و به تبع آن در برهان اشتباه کرده اند و آن ریوه است که به تازی تل و پشته ٔ خا...