کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریهیده پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریهیده
لغتنامه دهخدا
ریهیده .[ دَ / دِ ] (ن مف / نف ) افتاده و ساقطشده . (ناظم الاطباء). افتاده . (برهان ) (انجمن آرا) (از آنندراج ).- ریهیده شدن ؛ ریخته شدن . (یادداشت مؤلف ). تهور. (تاج المصادر بیهقی ). تهویل . (مجمل اللغة). تهیر. (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). انهیار....
-
جستوجو در متن
-
ریهیدن
لغتنامه دهخدا
ریهیدن . [ دَ ] (مص ) افتادن و ساقط شدن . (ناظم الاطباء). افتادن . (شرفنامه ٔ منیری ) (از برهان ): تهویر؛ بریهیدن چیزی . انهیار؛ ریهیده شدن . انقیاض ؛ ریهیده شدن . انبشاق ؛ ریهیده شدن بند آب . (المصادر زوزنی ). || لغزیدن . (ناظم الاطباء). || ریختن خا...
-
تهیر
لغتنامه دهخدا
تهیر. [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] (ع مص ) ریهیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (دهار). تهور. (منتهی الارب ) (آنندراج ) (اقرب الموارد). فرودریدن بنا. (ناظم الاطباء). رجوع به تهور شود.
-
تهیل
لغتنامه دهخدا
تهیل . [ ت َ هََ ی ْ ی ُ ] (ع مص ) ریهیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ریخته و فرودریده شدن خاک و ریگ و جز آن و روان شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد).
-
انهیار
لغتنامه دهخدا
انهیار. [ اِ ] (ع مص ) فرودریدن بنا. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). فروریخته شدن . (ترجمان علامه ٔ جرجانی ، ترتیب عادل بن علی ).ریهیده شدن . (تاج المصادر بیهقی ) (المصادر زوزنی ).
-
لقف
لغتنامه دهخدا
لقف . [ ل َ ق َ ] (ع مص ) افتادن دیوار. (منتهی الارب ). بیوفتیدن دیوار. (تاج المصادر). بیفتادن دیوار. (زوزنی ). || از زیر فرودریدن حوض به سبب نااستواری بنا. (منتهی الارب ). فروریزیدن حوض . (منتخب اللغات ). ریهیده شدن بن حوض . (تاج المصادر) (مجمل اللغ...
-
صقع
لغتنامه دهخدا
صقع. [ ص َ ق َ ] (ع مص ) میان سر اسب سپید شدن . (منتهی الارب ). || فرو دریدن چاه . (منتهی الارب ). ریهیده شدن چاه . (تاج المصادر بیهقی ). || بند آمدن نفس از شدت سرما. شبه غم یأخذ النفس لشدة البرد. (اقرب الموارد). || گفته اند آن زدن بر هر چیز مصمت خش...
-
انقیاص
لغتنامه دهخدا
انقیاص . [ اِ ] (ع مص ) فرودریدن و ریخته شدن ریگ و خاک چاه . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ریخته شدن ریگ و خاک . (از اقرب الموارد). رهیده شدن و از بن برکنده شدن . (تاج المصادر بیهقی ). ریهیده شدن . (مصادر زوزنی ). واریز کردن . (یادداشت مؤلف ). || ا...
-
هور
لغتنامه دهخدا
هور. [ هََ ] (ع مص ) تهمت نهادن بر کسی در کاری . || گمان بردن به چیزی . || بازگردانیدن از چیزی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد). || برانگیختن کسی را برچیزی . (منتهی الارب ). || کشتن قومی را و بر روی درافتادن قوم بر یکدیگر. || نصیحت کردن به غرض . ||...
-
زبهیده
لغتنامه دهخدا
زبهیده . [ زَ دَ / دِ ] (ن مف ) فروافتاده بود. (جهانگیری ). فروافتاده باشد مطلقاً اعم از جایی یا از منصبی یا از قوت و قدرت . (برهان قاطع). فروافتاده و ساقطشده ، خواه از جائی و یا از منصب و قوت و قدرت . (ناظم الاطباء). مؤلف انجمن آرا آرد: در فرهنگ جه...
-
انبثاق
لغتنامه دهخدا
انبثاق . [ اِم ْب ِ ] (ع مص ) ریهیده شدن بندآب . (مصادر زوزنی ). رهیده شدن بندآب . (از تاج المصادر بیهقی ). دریدن بندآب . (ناظم الاطباء). انبثق ؛ درید بندآب . (منتهی الارب ). انفجار. (یادداشت مؤلف ). || برآمدن و روان شدن آب . (ناظم الاطباء): انبثق ا...