کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریماز پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریماز
لغتنامه دهخدا
ریماز. (اِ) ریماد. یک نوع جامه ٔ لطیف . (ناظم الاطباء). جامه . (شرفنامه ٔ منیری ). نوعی ازجامه ٔ لطیف بود و آن را گیماز هم خوانند. (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ریمز و ریماد شود.
-
جستوجو در متن
-
ریمز
لغتنامه دهخدا
ریمز. [ م َ ] (ا) ریماز. یک نوع جامه ٔ لطیف . (ناظم الاطباء). ریماز. (از برهان ) (از فرهنگ جهانگیری ). رجوع به ریماز شود.
-
ریماد
لغتنامه دهخدا
ریماد. (اِ) ریماز. جامه باشد. برهان بجای دال ، زاء آورده . (از انجمن آرا) (از آنندراج ). رجوع به ریمز و ریماز شود.
-
ریمازه
لغتنامه دهخدا
ریمازه . [ زَ / زِ ] (اِ) ریماز. جامه . (از دیوان ناصرخسرو ذیل ص 394) : بدین نیکوتن اندر جان زشت است چو ریمازه ست در زین غرازه . ناصرخسرو.رجوع به ریماز شود.
-
گیمیا
لغتنامه دهخدا
گیمیا. (اِ) ریماز که نوعی از جامه و پارچه ٔ نفیس لطیف باشد. (برهان قاطع) (فرهنگ شعوری ج 2 ص 308) (آنندراج )(ناظم الاطباء). در نسخه ٔ چاپی رشیدی «گیما» آمده و محشی نوشته : «این است در بعضی نسخ مطابق فرهنگ جهانگیری و برهان و نسخه ٔ سروری ، و در بعضی نس...
-
ر
لغتنامه دهخدا
ر. (حرف ) حرف دوازدهم از الفبای فارسی و دهم از حروف هجای عرب (ابتث ) و بیستم از حروف ابجد و بحساب جُمَّل آن را به دویست دارند و از حروف مکسوره و زلاقه و مسروری و منفصله یا خواتیم و آنیه و مهمله (غیر منقوطه ) و نورانیه یا حروف حق و متشابهه یامتزاوجه و...