کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
ریشور پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
ریشور
لغتنامه دهخدا
ریشور. (ص مرکب ) ریشوَر. ریشو. مقابل کوسه . (ناظم الاطباء). رجوع به ریشو شود.
-
ریشور
لغتنامه دهخدا
ریشور. [ریش ْ وَ ] (ص مرکب ) صاحب ریش . (یادداشت مؤلف ). ریشو. مقابل کوسه . (ناظم الاطباء) (آنندراج ) : مانا که خلد پرده ز رخسار برگرفت یا ساده گشت ریشور دهر را عذار. اثیرالدین اخسیکتی .رجوع به ریشو شود.