کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رکنی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رکنی
لغتنامه دهخدا
رکنی . [ رُ ] (اِخ ) در مقام نسبت به رکن آباد شیراز گفته شود. رکن آباد شیراز را نیز گویند. (برهان ) (لغت محلی شوشتر).- آب رکنی ؛ آب رکن آباد. (ناظم الاطباء) : شیراز و آب رکنی و این باد خوش نسیم عیبش مکن که خال رخ هفت کشور است . حافظ.رجوع به رکن آباد...
-
رکنی
لغتنامه دهخدا
رکنی . [ رُ ] (ص نسبی ) منسوب به رکن ، مجازاً به معنی زر خالص باشدمنسوب به شخصی و آن شخص کیمیاگر بوده است . (از برهان ) (از غیاث اللغات ). زر خلص منسوب به رکن الدین که زر خالص رایج کرده و رکن الدین شخص کیمیاگر بوده . (آنندراج ). و شاید منسوب به رکن ا...
-
واژههای مشابه
-
خاتون رکنی
لغتنامه دهخدا
خاتون رکنی . [ رُ ] (اِخ ) زن طغرلشاه که دختر عموی شاه بود و دو پسر داشت : توران شاه و بهرام شاه که آنها از بطن وی بوده اند؛ سال فوتش در 570 هَ . ق . بوده است . (تاریخ افضل ص 31 و 32 و 93).
-
حسین آباد رکنی
لغتنامه دهخدا
حسین آباد رکنی .[ ح ُ س ِ دِ رُ ] (اِخ ) دهی است جزء دهستان بشاریات بخش آبیک شهرستان قزوین . واقع در شش هزارگزی جنوب آبیک . معتدل . دارای 290 تن سکنه میباشد. کردی ، ترکی ، فارسی زبانند. از قنات مشروب میشود. محصولات آنجا غلات ، چغندر قند. اهالی به کشا...
-
جستوجو در متن
-
ربان
لغتنامه دهخدا
ربان . [ رُب ْ با ] (اِخ ) رکنی است از کوه اجا. (از معجم البلدان ) (از اقرب الموارد).
-
بارق
لغتنامه دهخدا
بارق . [ رِ ] (اِخ ) یکی ازارکان عرض یمامه است . (از تاج العروس ). رکنی از ارکان عرض یمامه ، و آن کوهی است . (معجم البلدان ج 2).
-
مشکول
لغتنامه دهخدا
مشکول . [ م َ ] (ع ص ) آن است که یک دست و یک پای سفید دارد. (مهذب الاسماء) (از محیطالمحیط) (از اقرب الموارد). در عربی یک دست و یک پای سفید را گویند از دواب . (برهان ) (آنندراج ). || اسبی که دارای شکال یعنی پای بند باشد. (ناظم الاطباء) (از محیطالمحیط)...
-
فاعلن
لغتنامه دهخدا
فاعلن . [ ع ِ ل ُ ] (ع اِ) در علم عروض نام رکنی است از بحور شعرکه مرکب است از یک سبب خفیف و یک وتد، و بحر متدارک از آن تنها تقطیع میشود و بحر مدید از آن و فاعلاتن و بحر بسیط از آن و مستفعلن . (فرهنگ نظام ). و رجوع به المعجم فی معاییر اشعار العجم (بحر...
-
رکن یمانی
لغتنامه دهخدا
رکن یمانی . [ رُ ن ِ ی َ ] (اِخ ) یکی از ارکان کعبه است . (غیاث اللغات ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). یکی از ارکان کعبه است و آن رکنی است که در سمت یمن واقع شده رکن دوم را رکن بصری و سوم را رکن عراقی و چهارم را شامی گویند. رجوع به عقد الفرید ج 4 ص 129 ...
-
شعبة
لغتنامه دهخدا
شعبة. [ ش ُ ب َ ] (اِخ ) ابن حجاج بن ورد ازدی بصری ، مکنی به ابوبسطام و متوفای سال 160 هَ . ق . او راست : کتاب تفسیر. (از یادداشت مؤلف ). از ائمه ٔ مسلمین و رکنی متین از ارکان دین است . (از منتهی الارب ).
-
محاویج
لغتنامه دهخدا
محاویج . [ م َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ مُحوِج . بی چیزان . حاجتمندان . نیازمندان . محتاجان . مفلسان . مفالیس . (یادداشت مرحوم دهخدا): قوم محاویج ؛ محتاجان . (منتهی الارب ). مردمان محتاج . (ناظم الاطباء) : و اگر این جاه خویش در اغاثت ضعفا و اعانت محاویج صرف ...
-
مزاحف
لغتنامه دهخدا
مزاحف . [ م ُ ح َ ] (ع ص ) شعری که در آن زِحاف واقع باشد. (آنندراج ) (منتهی الارب ). دارای زحاف ، و زحاف در شعر افتادن حرفی است میان دو حرف ، پس یکی به دیگری نزدیک شود. (منتهی الارب ). به اصطلاح عروض رکن غیرسالم یعنی رکنی که در آن تغییر واقع شده باشد...
-
چوپر
لغتنامه دهخدا
چوپر. [ پ َ ] (اِ) نام بازی معروف در هند که چهار رکن دارد و هر رکنی بیست وچهار خانه ، هشت در طول و سه در عرض . بنابراین بازی بر سه قرعه و شانزده مهره است ، چنانکه هر ربعی رنگی خاص داشته باشد : خزان نموده مگر چو پری خیابان راکه رنگ باخته دیدیم ما گلست...