کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رُطَباً پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
نخل مریم
لغتنامه دهخدا
نخل مریم . [ ن َ ل ِ م َرْ ی َ ] (اِخ ) عبارت از نخلی است که چون حضرت مریم در زمان تولد عیسی علیه السلام از درد زه بیقرار شده در صحرا زیر درخت خرما که خشک بود رفت از برکت آن عفیفه درخت مزبور سبز شد. (از غیاث اللغات ) (از آنندراج ) (فرهنگ نظام ) : به ...
-
جشن مریم
لغتنامه دهخدا
جشن مریم . [ ج َ ن ِ م َ ی َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از طعام و شراب مریم است که از جنبانیدن درخت حاصل میشد. (برهان قاطع) : فنادیها من تحتها الا تحزنی قد جعل ربک تحتک سریا.و هزی الیک بجذع النخلة تساقط علیک رطباً جنیا. فکلی و اشربی و قری عیناً...
-
خمیس
لغتنامه دهخدا
خمیس . [ خ َ ] (اِخ ) ابن علی بن احمد جوزی ، مکنی به ابوالکرم واسطی ، نحوی و ادیب و شاعرو محدث که از حفاظ حدیث بود. بسال 447 هَ .ق . متولدشد و بسال 510 هَ .ق . درگذشت . این ابیات از اوست :ترکت مقالات الکلام جمیعهالمبتدع یدعوبهن الی الردی ولازمت اصحاب...
-
ذافنوبداس
لغتنامه دهخدا
ذافنوبداس .(معرب ، اِ) و معناه بالیونانیة الشبیه بالغار یعنی فی ورقه خاصة و هذا النوع من النبات یعرفه شجار و الأندلس بالمازریون العریض الورق و بالمازر أیضا و منهم من یعرفه بالخضراء و بالبربریة ادرار و هو مشهور عندهم بما ذکرناه آنفا و هذا النبات کثی...
-
جذع
لغتنامه دهخدا
جذع . [ ج ِ ] (ع اِ) تنه ٔ خرمابن و جز آن . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (آنندراج ). تنه . (غیاث اللغات ). ساق و تنه ٔ درخت است . (شرح قاموس ). ساق نخل . (اقرب الموارد) (قطر المحیط). تنه ٔ درخت . (ترجمان القرآن عادل ). ج ، جُذوع . (منتهی الارب ) (نا...
-
سیوطی
لغتنامه دهخدا
سیوطی . [ س ُ ] (اِخ ) (849 - 911 هَ . ق .) عبدالرحمن ابی بکر ملقب به جلال الدین ، ادیب ، حافظ، مورخ ، و از اجله ٔ علمای اسلامی است . بسال 849 هَ . ق . در قاهره متولد شد و در آنجا نشو و نما یافت و به تحصیل پرداخت و در هیأت ، تفسیر، حدیث ، فقه ، نحو،...
-
لیث
لغتنامه دهخدا
لیث . [ ل َ ] (اِخ ) ابن سعد، مکنی به ابی الحارث . از اصحاب مالک بن انس و از رواة او. او راست : کتاب التاریخ و کتاب مسائل فقه . وی از معاویةبن صالح و عبدالعزیزبن ابی سلمة و اباالنضر روایت کند. و به روزگار هارون الرشید درگذشته است . ابن جوزی در سیرة ع...
-
احمد
لغتنامه دهخدا
احمد. [ اَ م َ ] (اِخ ) ابن اسماعیل بن یوسف بن محمدبن العباس مکنی به ابوالخیر و ملقب برضی الدین القزوینی الطالقانی . در نامه ٔ دانشوران آمده است که : در کتب تراجم حفّاظ و مشایخ محدّثین و مشاهیر مفسّرین این دانشور جلیل و هنرمند نبیل را هم ابوالخیر مین...