کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رُحَمَاءُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
رحماء
لغتنامه دهخدا
رحماء. [ رَ ] (ع ص ) زنی که پس از زاییدن بیمار رحم گردد و بمیرد. (ناظم الاطباء). شتر ماده یا زنی که بعد وضع حمل بیمار گردد و بمیرد. (آنندراج ). به معنی رحوم است . (منتهی الارب ). || ماده شتری که پس از نتاج به آماس زهدان مبتلا گردد و علتی در آن پدید آ...
-
رحماء
لغتنامه دهخدا
رحماء. [ رُ ح َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رحیم . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد) : اشداء علی الکفار رحماء بینهم . (قرآن 29/48). و رجوع به رحیم شود.
-
واژههای همآوا
-
رحماء
لغتنامه دهخدا
رحماء. [ رَ ] (ع ص ) زنی که پس از زاییدن بیمار رحم گردد و بمیرد. (ناظم الاطباء). شتر ماده یا زنی که بعد وضع حمل بیمار گردد و بمیرد. (آنندراج ). به معنی رحوم است . (منتهی الارب ). || ماده شتری که پس از نتاج به آماس زهدان مبتلا گردد و علتی در آن پدید آ...
-
رحماء
لغتنامه دهخدا
رحماء. [ رُ ح َ ] (ع ص ، اِ) ج ِ رحیم . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) (اقرب الموارد) : اشداء علی الکفار رحماء بینهم . (قرآن 29/48). و رجوع به رحیم شود.
-
جستوجو در متن
-
اشداء
لغتنامه دهخدا
اشداء. [ اَ ش ِدْ دا ] (ع ص ، اِ) ج ِ شدید. شدیدان و شدت کنندگان . (غیاث ) (آنندراج ): اشداء علی الکفار رحماء بینهم . (قرآن 29/48).
-
رحوم
لغتنامه دهخدا
رحوم . [ رَ ] (ع ص ) رَحْماء. (از ناظم الاطباء). راحم . (از اقرب الموارد). شتر ماده یا زنی که بعد وضع حمل بیمار رحم گردد و بمیرد، یا علتی است که در زهدان عارض شود و مانع قبول آب منی گردد، یا آنکه بزاید و سلای آن برنیاید. (منتهی الارب ) (از آنندراج )....
-
رحیم
لغتنامه دهخدا
رحیم . [ رَ ] (ع ص ) بخشایشگر. (ناظم الاطباء). بخشاینده . (منتهی الارب ) (آنندراج ). همواره بخشاینده . (دهار). راحم . (از نفایس الفنون ). ج ، رُحَماء. (از اقرب الموارد). آمرزنده . (ترجمان القرآن ص 2) : همچو جد خود و چو جد پدرباش بر خاص و عام خویش رحی...