کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رَزَقَکُمُ پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
بلغت الحلقوم
لغتنامه دهخدا
بلغت الحلقوم . [ ب َ ل َ غ َ تِل ْ ح ُ ] (ع جمله ٔ فعلی )رسید به حلقوم . کنایه از پر خوردن و بسیار خوردن .- تا بلغت الحلقوم خوردن ؛ و آن مأخوذ از آیه ای از قرآن کریم است : و تجعلون رزقکم أنکم تکذبون فلو لا اذا بلغت الحلقوم و أنتم حینئذ تنظرون . (...
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رَ ] (ع مص ) دادن خدا بندگان را و عطا کردن آنها را روزی . (ناظم الاطباء). || روزی دادن . (مصادر اللغه ٔ زوزنی ) (تاج المصادر بیهقی ). رسانیدن خدای بسوی کسی روزی را. (ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد) (منتهی الارب ). || شکر کردن کسی را. لغت ازدی...
-
عفان
لغتنامه دهخدا
عفان . [ ع َف ْ فا ] (اِخ ) ابن مسلم بن عبداﷲ صفار، مکنی به ابوعثمان . از حافظان حدیث و مورد اعتماد بود. وی از اهالی بصره بود به سال 134 هَ . ق .متولد شد و ساکن بغداد گشت . هنگامی که مأمون خلیفه ٔعباسی قول به خلق قرآن را اظهار داشت ، گفت تا از عفان ...
-
طیبات
لغتنامه دهخدا
طیبات . [ طَی ْ ی ِ ] (ع ص ، اِ) ج ِ طیبة که تأنیث طیب است . یعنی خوشیها، و در تمام معانی با طَیّب متفق میباشد. چیزهای پاکیزه ، و قوله تعالی : و رزقکم من الطیبات ؛ روزی کرد (خدای تعالی ) شما را از ملاذ و مشهیات حلال و پاکیزه . (قرآن 72/16، از تفسیر ...
-
رزق
لغتنامه دهخدا
رزق . [ رِ ] (ع اِ) روزی . (ترجمان جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (دهار) (ناظم الاطباء). هرچه از آن نفع بردارند. (منتهی الارب ) (از آنندراج ) (از ناظم الاطباء) (از اقرب الموارد). داخم و قوت یومیه . (ناظم الاطباء) : بس قلم نیستم هم...
-
امر
لغتنامه دهخدا
امر. [ اَ ] (ع اِ) فرمان . (منتهی الارب ) (کشاف اصطلاحات الفنون ) (مهذب الاسماء) (ترجمان علامه ترتیب عادل ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء) (مؤید الفضلاء). حکم . (غیاث اللغات ) (فرهنگ فارسی معین ). فرمایش . (فرهنگ فارسی معین ). ج ، اوامر. (ناظم الاطباء) (...
-
حاتم
لغتنامه دهخدا
حاتم . [ ت ِ ] (اِخ ) ابن عنوان البلخی ملقب به اصم . ابن الجوزی در کتاب صفوة الصفوه آورده است : در نام پدر او اختلاف است . حاتم بن عنوان و حاتم بن یوسف و حاتم بن عنوان بن یوسف گفته شده است . کنیه ٔ او ابوعبدالرحمن است و از موالی مثنی بن یحیی محاربی ب...