کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رویش سۀ دوره ای پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجو در متن
-
عهد فلز
لغتنامه دهخدا
عهد فلز. [ ع َ دِ ف ِ ل ِزز / ل ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مرحله ای است از مراحل زندگی بشر، و آن تالی عهد حجر است که تقریباً هفت هزار سال قبل از میلاد شروع شده و سه دوره دارد: دوره ٔ مس ، دوره ٔ مفرغ و دوره ٔ آهن . (از تاریخ ایران باستان ج 1 ص 5).
-
دوره
لغتنامه دهخدا
دوره . [ دَ / دُو رَ / رِ ] (از ع ، اِ) پیرامون . پیرامن . گرد. گرداگرد. دور. حول . (یادداشت مؤلف ). || دایره . (ناظم الاطباء) (برهان ) (شرفنامه ٔ منیری ). دور. گردش دایره وار امری یا چیزی .- مهمانی دوره ؛ مهمانی دسته جمعی عده ای به نوبت . (یادداشت ...
-
جاویدانان
لغتنامه دهخدا
جاویدانان . (اِخ ) نام دسته ای از سپاهیان دوره ٔ هخامنشی . رجوع به جاویدانها در همین لغت نامه و رجوع به ایران باستان شود.
-
کارآموزی
لغتنامه دهخدا
کارآموزی . (حامص مرکب ) دوره ای است که اشخاصی که وارد خدمت میشوند بی حقوق برای آشنا شدن بکار خدمت میکنند. این کلمه بجای «استاژ» پذیرفته شده . (فرهنگستان ).
-
بارس ئیل
لغتنامه دهخدا
بارس ئیل . (ترکی ، اِ مرکب ) سال پلنگ . (ناظم الاطباء). سال پلنگ ، سومین سال دوره ای [ گردش ستاره ] مغول . (دِمزن ). رجوع به بارس و پارس و پارس ئیل شود.
-
فراتاکارا
لغتنامه دهخدا
فراتاکارا. [ فْرا / ف َ ] (اِ) یوستی این کلمه را عنوان امیران فارس در دوره ٔ پارتها دانسته است و به قول گوت اشمیت در دوره ٔ اول از سه دوره ای که در فارس زمان اشکانی دیده میشود نام امیران در روی سکه ها چنین بوده است ، و البته گوت اشمید این کلمه را بصو...
-
طوائف
لغتنامه دهخدا
طوائف . [ طَ ءِ ] (ع اِ) ج ِ طائفه : سلطان به دفع جمعی از طوائف افغانیان ... مشغول شد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 423).- طوائف (ملوک ...) ؛ ملوک طوائف . عرب از ملوک طوائف ، اشکانیان خواهد.- || و نیز دوره ای از تاریخ اندلس را دوره ٔ ملوک طوایف خوانند. رجو...
-
پالفات
لغتنامه دهخدا
پالفات . [ ل ِ ] (اِخ ) عالم صرف و نحو یونانی .مولد او پارُس یا پرین . وی ظاهراً در دوره ٔ امپراطوری روم زندگی میکرد. و رساله ای در باب اساطیر بنام مسائل باورنکردنی دارد که خلاصه ای از آن در دست است .
-
مدرسه
لغتنامه دهخدا
مدرسه . [ م َ رَ / رِ س َ / س ِ ] (ع اِ) آنجا که درس دهند و درس خوانند. آموزشگاه . مکتب . دبستان . دبیرستان . جای تدریس . جای آموختن علوم و فنون .- مدرسه ٔ ابتدائی ؛ مدرسه ای که در آن کودکان نوآموز را درس آموزند و دوره ٔآن در ایران شش سال بود و اکنو...
-
ابوالقاسم
لغتنامه دهخدا
ابوالقاسم . [ اَ بُل ْ س ِ ] (اِخ ) علی بن حسن علوی . مشهور به ابن اعلم . رجوع به ابن اعلم شود. و علاوه بر کتبی که برای او قبلاً آورده ایم ، او راست : کتابی در استخراج مطالب نجومیه . کتابی در علم احکام عضدالدوله . رساله ای در عمل اسطرلاب . رساله ای د...
-
چوسر
لغتنامه دهخدا
چوسر. [ چ ُ س ِ ] (اِخ ) جفری . شاعر انگلیسی که مقارن سال 1340 م . در لندن متولد شد و در 1400 م . زندگی را بدرود گفت . در سال 1357 خدمتگزار خانم لایونل دوک کلارنس بود. در 1359 م . در اردوگاه فرانسوی خدمت میکرد. در یکی از عملیات جنگی شرکت کرد و اسیر ش...
-
گواهی نامه
لغتنامه دهخدا
گواهی نامه . [ گ ُ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نامه ای که در آن یک یا چند کس گواهی خود را نویسند. شهادت نامه . || تصدیق نامه ای که گذراندن تحصیلات شش ساله ٔ دبیرستان یا دوره ٔ دانشگاه را گواهی کند. دیپلم . لیسانس . || تصدیق نامه .اجازه نامه برای انجام داد...
-
تاج الدین
لغتنامه دهخدا
تاج الدین . [ جُدْ دی ] (اِخ ) خرقانی . شهابی غزال خجندی از گویندگان دوره ٔ سلجوقیان قطعه ای در حق وزیر هرات گفته است و در آن ضمن از تاج الدین خرقانی چنین یاد کند:ز تاج خرقان شاید نبیره ای مانده ست که هر کجا برود غم بی کران ببرد.(لباب الالباب چ اوقاف...
-
رابه
لغتنامه دهخدا
رابه . [ ب َ ] (اِخ ) خرابه ای است در سوریه در ایالت بلقای و در 75هزارگزی شمال شرقی قدس . در زمانهای گذشته مرکز معابی ها بود و به رباط معاب شهرت داشت در دوره رومیان تعمیر شد و به «آکروپلیس » موسوم گردید پاره ای از ستونهای آن باقی است . (از قاموس الاع...
-
گرگیس
لغتنامه دهخدا
گرگیس . [ گ ِ ] (اِخ ) از جمله ٔ فرماندهان عمده ٔ دوره ٔ خشیارشا که عده ای پیاده نظام در تحت فرمان خود داشت . گرگیس پسر آریز بود. (تاریخ ایران باستان ص 738، 751).