کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روید پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روید
لغتنامه دهخدا
روید. [ رُ وَ ] (ع اِ مصغر) مصغر رود که به معنی آهستگی و نرمی است . (ناظم الاطباء). مصدر اروَد که تصغیر ترخیم شده است با طرح همه ٔ زواید. گویند رویداً؛ ای مهلاً و رویدک زیداً؛ ای امهله . و رُویدَ متعدی به زید است و کاف برای بیان کردن مخاطب . صاحب لسا...
-
جستوجو در متن
-
ماذیانات
لغتنامه دهخدا
ماذیانات . (ع اِ) کاریزها و آبراهها. || آنچه بر کناره ٔ آبراهه ها روید یا بر پیرامون جویهای خرد روید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء) (از آنندراج ).
-
بیره رفتن
لغتنامه دهخدا
بیره رفتن . [ رَه ْ رَ ت َ ] (مص مرکب ) بی راه رفتن . از راه غیرعادی رفتن . بیراهه رفتن : بفرمود پیران که بیره رویداز ایدر سوی راه کوته روید.فردوسی .
-
سماروغ زار
لغتنامه دهخدا
سماروغ زار. [ س َ ] (اِ مرکب ) جایی که در آن سماروغ و قارچ روید. (ناظم الاطباء).
-
سماروغ ناک
لغتنامه دهخدا
سماروغ ناک . [ س َ ] (ص مرکب )جایی که در آن سماروغ بسیار روید. (ناظم الاطباء).
-
منبت گاه
لغتنامه دهخدا
منبت گاه . [ مَم ْ ب َ ] (اِمرکب ) جایی که در آن گیاه می روید. (ناظم الاطباء).
-
حابیة
لغتنامه دهخدا
حابیة. [ ی َ ] (ع اِ) ریگی است که بدانجا گیاه حابی روید.
-
گندنازار
لغتنامه دهخدا
گندنازار. [ گ َ دَ ] (اِ مرکب ) بوستان گندنا. (ناظم الاطباء). زمینی که گندنا درآن کارند. جایی که گندنا در آنجا روید : بوستان توگندنازاری است بس که برمی کنی و می روید.سعدی (گلستان ).
-
کاکل
لغتنامه دهخدا
کاکل . [ ک ِ ] (اِ) گلهائی که در میان آب روید. (برهان ) (ناظم الاطباء). || طین سیاهی است که در ته حوض و نهر میباشد و نزد بعضی نباتی است که در آب روید و اول اصح است . (فهرست مخزن الادویه ).
-
عبری
لغتنامه دهخدا
عبری . [ ع ُ ری ی ] (ع اِ) کنار باساق که بر لب جوی روید. (اقرب الموارد) (منتهی الارب ). کنار باساق که بر لب جوی روید و بزرگ شود. (اقرب الموارد). سدر کنار جوی . (مهذب الاسماء). || نزد بعضی کنار بی ساق است . (منتهی الارب ).
-
دمید
لغتنامه دهخدا
دمید. [ دَ ] (ن مف مرخم ) دمیده . || (اِ) پاجوش نخل ، یعنی بچه که از بن خرمابن روید و آن را جدا کرده به جای دیگر غرس کنند، و این چنین بچه بارور است برخلاف نهالی که از تخم روید. (یادداشت مؤلف ).
-
شثیر
لغتنامه دهخدا
شثیر. [ ش َ ] (ع اِ) ریزه چوبها و شاخهای باریک است که از بیخ درخت روید. (شرح قاموس ) (منتهی الارب ). || اول گیاه که بعد گیاه خشک و پژمریده روید. (از اقرب الموارد) (از متن اللغة).
-
پاجوش
لغتنامه دهخدا
پاجوش . (نف مرکب ، اِ مرکب ) شاخهای فرعی که از بن درخت روید متصل به ریشه . || شاخهائی که پس از کف بُر کردن درختی روید. نوچه . شکیر. فسیل ؛ پاجوش خرما.
-
بشر
لغتنامه دهخدا
بشر. [ ب َ ] (اِخ ) وادیی است که در آن تره های نیکو روید. (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || دره ای که در آن گیاهی روید که خام خورند یا دره ای که در آن جز گیاه هرزه نروید. (از دزی ج 1 ص 89).