کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رویاروی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رویاروی
لغتنامه دهخدا
رویاروی . (ق مرکب ) مواجه و روبروی و مقابل . (ناظم الاطباء) (از یادداشت مؤلف ) : یا بزرگی و عز و نعمت و جاه یا چو مردانت مرگ رویاروی . حنظله ٔ بادغیسی .خوبیش از بهار زیباروی خانه و باغ برده رویاروی .نظامی .
-
جستوجو در متن
-
وجاه
لغتنامه دهخدا
وجاه . [ وَ / وِ / وُ ] (ع ق ) روباروی . رویاروی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد): قعدت وجاهک (مثلثة)؛ یعنی نشستم رویاروی تو، همچنین است قعدت تجاهک . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (اقرب الموارد).
-
صراح
لغتنامه دهخدا
صراح . [ ص ِ ] (ع مص ) رویاروی دشنام دادن کسی را. و رجوع به صُراح شود. || (اِ) آشکارا. (منتهی الارب ).
-
مغالثة
لغتنامه دهخدا
مغالثة. [ م ُ ل َ ث َ ] (ع مص ) رویاروی جنگ کردن و پیکارنمودن با دشمن . (ناظم الاطباء) (از فرهنگ جانسون ).
-
مجاهرة
لغتنامه دهخدا
مجاهرة. [ م ُ هََ رَ ] (ع مص ) مجاهرت . رویاروی جنگ کردن . (المصادر زوزنی ). با کسی رویاروی جنگ کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). || رویاروی دشنام دادن . (المصادر زوزنی ). دشنام دادن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (ناظم الاطباء). || به...
-
محاذی
لغتنامه دهخدا
محاذی . [ م ُ ] (ع ص ) برابر شونده (مشتق از حذو به معنی مقابل و روبرو و برابر کردن دو چیز است ). (از غیاث ) (آنندراج ). || مقابل و رویاروی . (ناظم الاطباء). مواجه . برابر. روبرو. رویاروی . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : توپها را میان سنگر و میان گود ج...
-
مصارحة
لغتنامه دهخدا
مصارحة. [ م ُ رَ ح َ ](ع مص ) رویاروی دشنام دادن کسی را. (از منتهی الارب )(آنندراج ). صراح . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). || پیدا و آشکار کردن چیزی را که در دل است . (منتهی الارب ) (آنندراج ). و رجوع به صراح شود. || با کسی کاری کردن روی با روی . (ت...
-
ملاقطة
لغتنامه دهخدا
ملاقطة. [ م ُ ق َ طَ ] (ع مص ) رویاروی شدن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). محاذی هم واقع شدن و رویاروی شدن . (ناظم الاطباء). || همه ٔ پایها گرفتن اسب . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). بلند کردن اسب هر چهار دست و پا را یک د...
-
عیان
لغتنامه دهخدا
عیان . (ع مص ) به چشم دیدن . (از اقرب الموارد). رویاروی چیزی را دیدن . (دهار). دیدن به چشم . (غیاث اللغات ). مُعاینه . رجوع به معاینه شود.
-
رفوث
لغتنامه دهخدا
رفوث . [ رُ ] (ع مص ) آرمیدن با زن . || سخن زشت زن در هنگام آرمیدن با او یا فحش رویاروی آنها. (ناظم الاطباء) (از منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
مجایاة
لغتنامه دهخدا
مجایاة. [ م ُ ] (ع مص ) (از «ج ی ی ») موافق و مقابل شدن چیزی را، لغتی است در مهموز. (از منتهی الارب ). و رجوع به معنی دوم ماده ٔ بعد شود. || رویاروی و مواجهه و مقابل . (ناظم الاطباء).
-
مضابحة
لغتنامه دهخدا
مضابحة. [ م ُ ب َ ح َ ] (ع مص ) رویاروی همدیگر را دشنام دادن و بد گفتن . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (آنندراج ) (ناظم الاطباء).
-
مناقحة
لغتنامه دهخدا
مناقحة. [ م ُ ق َ ح َ ] (ع مص ) رویاروی جنگ نمودن و خصومت کردن . (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از ناظم الاطباء). منافحة. (اقرب الموارد). رجوع به منافحة شود.
-
جابه
لغتنامه دهخدا
جابه . [ ب ِه ْ ] (ع نف ) نعت فاعلی از جَبَهَه رویاروی آینده از پرنده یا وحشی و آن را منحوس دانند. (منتهی الارب ). آن صید که از پیش درآید. (مهذب الاسماء).