کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روچه پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روچه
لغتنامه دهخدا
روچه . [ چ َ ] (اِخ ) ده کوچکی است از بخش سمیرم بالا از شهرستان شهرضا واقع در 25هزارگزی باختر سمیرم و 10هزارگزی راه مالرو چهارراه به سمیرم . دارای 100 تن سکنه است که مذهب تشیع دارند و به لری تکلم می کنند. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 10).
-
روچه
لغتنامه دهخدا
روچه . [ چ َ / چ ِ ] (اِ) غوره ٔ خرما و خرمای پیش رس . (ناظم الاطباء). || در تداول مردم جنوب خراسان (گناباد) بر میوه ٔ پیشرس مانند انگور و شفتالو و جز اینها اطلاق میشود. انگور خام و ناپخته . (از شعوری ).
-
جستوجو در متن
-
راوچه
لغتنامه دهخدا
راوچه . [ چ َ /چ ِ ] (اِ) نوعی از انگور. (از برهان ) (آنندراج ) (ازانجمن آرا): قَشَم ؛ غوره ٔ سپید و راوچه و جز آن که شیرین میشود و پیش از رسیدن خورند و بدان مزه گیرند.(منتهی الارب ). || در تداول گناباد خراسان تلفظ کلمه «روچه » است و بر انگور پیشرس ا...
-
روج
لغتنامه دهخدا
روج . (اِ) بر وزن و معنی روز است که بعربی نهار خوانند. (برهان قاطع). بمعنی روز است و در لغت تبری و دری جیم با زاء تبدیل می یابد، و رازی را که منسوب به شهر ری است راجی گویند. (آنندراج ) : به شهر ری به منبر بر یکی روج همی گت واعظک زین هرزه لایی که هفت ...
-
پیشرس
لغتنامه دهخدا
پیشرس . [ رَ / رِ ] (نف مرکب ) آنکه از همگان زودتر رسد. زودرس . آنکه جلوتر از دیگران درآید. آنکه قبل از همه واصل گردد : بمنزل رسداز همه پیشتربود عزت پیشرس بیشتر. هاتفی . || جوان . || (میوه ٔ...) ؛ که زودتر از دیگران پخته گردد. میوه ای که پیش از دیگر ...