کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رؤیان پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رؤیان
لغتنامه دهخدا
رؤیان . [ رُءْ ] (ع مص ) رؤیة. دیدن کسی را. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). || رآه عالماً؛ دانستن کسی را دانشمند. (منتهی الارب ). رجوع به رؤیة شود.
-
واژههای مشابه
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (اِخ ) دهی از بخش مرکزی شهرستان شاهرود. آب از قنات . دارای 1300 تن سکنه . محصول عمده ٔ آنجا غلات و پنبه و بنشن و انواع میوه و صیفی وراه آن فرعی است . (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3).
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (اِخ ) شهر عمده ٔ ناحیه ٔ رویان و بزرگترین شهر جبال طبرستان به شمار می آمد. (فرهنگ فارسی معین ). شهر بزرگی بود در جبال طبرستان و در ناحیه ٔ وسیع به همین نام قرار داشت . گویند: بزرگترین شهر جبال طبرستان رویان بود. رویان در اقلیم چهارم بود و بی...
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (اِخ ) ولایت وسیعی از کوههای طبرستان در بخش غربی مازندران . (فرهنگ فارسی معین ). و رجوع به رویان (شهر رویان ...) شود.
-
رویان
لغتنامه دهخدا
رویان . (نف ) روینده . (فرهنگ فارسی معین ) (انجمن آرا). || (اِ) جنین . (فرهنگ فارسی معین ). نخستین دوره ٔ رشته ٔ تخم . (لغات فرهنگستان ).
-
رویان شناسی
لغتنامه دهخدا
رویان شناسی . [ ش ِ ] (حامص مرکب ) جنین شناسی . معرفةالجنین . (فرهنگ فارسی معین ). امبریولوژی . (لغات فرهنگستان ). شناخت جنین .
-
ماهی رویان
لغتنامه دهخدا
ماهی رویان . (اِخ ) جوالیقی در المعرب ذیل مهرقان آرد: این کلمه معرب ماهی رویان است و در حاشیه ٔ همان کتاب آمده : رویان در نسخه ٔ اصل بدون نقطه و در نسخه ٔ دیگر به جای «یان « »بان » بوده است و چنانکه در قاموس آمده «یان » درست است و عبارت قاموس و شرح آ...
-
جستوجو در متن
-
رومان
لغتنامه دهخدا
رومان . (اِخ ) شهری در طبرستان . (ناظم الاطباء). اما ظاهراً همان رویان باشد. که تحریف شده است . رجوع به رویان شود.
-
مهرقان
لغتنامه دهخدا
مهرقان . [ م ُ رُ ] (اِخ ) شهری است به ساحل بحر بصره ، معرب ماهی رویان . (منتهی الارب ، ماده ٔ هَرق ). شهری به ساحل دریای بصره ، معرب ماهی رویان . (فیروزآبادی ). معرب است و اصل آن ماهی رویان است . (از المعرب جوالیقی ). رجوع به ماهی رویان شود.
-
شارستان
لغتنامه دهخدا
شارستان . [ رَ ] (اِخ ) نام دیگر شهر رویان کرسی منطقه ٔ کوهستانی طبرستان به قول ابوالفدا. رجوع به سرزمینهای خلافت شرقی ص 399 و رویان شود.
-
پوشیده روی
لغتنامه دهخدا
پوشیده روی . [ دَ / دِ ] (ص مرکب ، اِ مرکب ) پوشیده رو. روی پنهان کرده . نقاب دار. محجوب . روی نهفته . پوشیده رخ : بسان زنان مرد پوشیده روی همی رفت با جامه و رنگ و بوی . فردوسی .گرامی عروسان پوشیده روی بمادر نمایند رخ یا بشوی . نظامی .بیا ساقی آن بکر...
-
کیخسرو
لغتنامه دهخدا
کیخسرو. [ ک َ / ک ِ خ ُ رَ / رُو ] (اِخ ) از حکمرانان رویان و رستمدار سلسله ٔ بادوسپان . (از التدوین ).
-
ونداامید
لغتنامه دهخدا
ونداامید. [ وَ دا اُ ] (اِخ ) ابن شهریار. از حکمرانان رویان رستمدار سلسله ٔ بادوسبان ملوک طبرستان (177-209 هَ .ق .).