کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
رونق کرمانی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
رونق کرمانی
لغتنامه دهخدا
رونق کرمانی . [ رَ ن َ ق ِ ک ِ ] (اِخ ) یا رونق علیشاه کرمانی . میرزامحمدحسین رونق کرمانی از گویندگان قرن 12 و 13 هجری و از مریدان نورعلیشاه اصفهانی بود و نظام علیشاه کرمانی از پیروان او بود و سه کتاب بنام : مثنوی جنات ، کتاب مرآت المحققین ، مثنوی غر...
-
واژههای مشابه
-
رونق دادن
لغتنامه دهخدا
رونق دادن . [ رَ ن َدَ ] (مص مرکب ) حسن و جلوه و صفا دادن : بته ٔ شاسپرم تا نکنی لختی کم ندهد رونق و بالنده و بویا نشود. منوچهری .رسم تو رونق دهد رسم بزرگان را همی همچو یاقوتی که او رونق دهد اشباه را. امیر معزی (از آنندراج ).|| بازار دادن . مقابل کاس...
-
رونق داشتن
لغتنامه دهخدا
رونق داشتن . [ رَ ن َ ت َ ] (مص مرکب ) رواج داشتن . جلوه داشتن . روایی داشتن : ز مشرق تا حد مغرب شناسد هرکه دین داردکه دین رونق به تأیید امیرالمؤمنین دارد. امیرمعزی (از آنندراج ).|| گرمی بازار داشتن . تیزبازار بودن . مقابل کساد و رکود داشتن .
-
رونق گرفتن
لغتنامه دهخدا
رونق گرفتن . [ رَ ن َ گ ِ رِ ت َ ] (مص مرکب ) رواج یافتن . رونق یافتن . رواج پیدا کردن : سنه ٔ 449 در پیچیدندش تا اشراف اوقاف غزنین بستاند و از آن خواستند تا رونقی تمام گیرد. (تاریخ بیهقی چ ادیب ص 255). || صفا و جلا و گرمی گرفتن : گرفت حسن تو رونق ز ...
-
جستوجو در متن
-
حسین کرمانی
لغتنامه دهخدا
حسین کرمانی . [ ح ُ س َ ن ِ ک ِ ] (اِخ ) رجوع به رونق علیشاه شود.
-
علیرضا کرمانی
لغتنامه دهخدا
علیرضا کرمانی . [ ع َ رِ ک ِ ] (اِخ ) وی معاصر مؤلف ریاض العارفین و ساکن قلعه ٔ عسکر از بلوک کرمان و از مریدان رونق علیشاه بوده است . او را اشعاری است . (از الذریعه ٔ آقابزرگ طهرانی ج 9 ص 758 بنقل از ریاض العارفین ص 469).
-
مقبل کرمانی
لغتنامه دهخدا
مقبل کرمانی . [ م ُ ب ِ ل ِ ک ِ ] (اِخ ) شرف الدین . از شعراست . صاحب تذکره ٔ صبح گلشن آرد: از اجله ٔ علما و حکماست و مداح ائمه ٔ اثناعشر. از اوست :جهان نیرنگ گیسویت نداردفریب چشم جادویت نداردمقامی سخت دلخواه است فردوس ولیکن رونق کویت ندارداگرچه مشک ...
-
معطر کرمانی
لغتنامه دهخدا
معطر کرمانی . [ م ُ ع َطْ طَ رِ ک ِ ] (اِخ ) محمد مهدی بن محمد شفیع، از عارفان قرن سیزدهم هجری است . وی از شاگردان میرزا محمد تقی کرمانی بود و از میرزا محمد حسین ملقب به رونق علیشاه اجازه گرفته بود. به امر پادشاه قاجار به پایتخت آورده شد و به سعایت ب...
-
ظفر
لغتنامه دهخدا
ظفر.[ ظَ ف َ ] (اِخ ) میرزا کاظم کرمانی ، خلف میرزا محمدتقی کرمانی . از اکابر محققین است . وی در شباب تحصیل علوم متداوله کرد و در حکمت طبیعی که فن موروثی اوست ماهر و قادر است . هم از آغاز جوانی طالب مطالب عرفانی و به خدمت جمعی از اهل حال و ارباب کمال...
-
نظام علی شاه
لغتنامه دهخدا
نظام علی شاه . [ ن ِ ع َ ] (اِخ ) احمدبن حاج عبدالواحد کرمانی ، ملقب به نظام علیشاه از عرفا و شعرای قرن سیزدهم و از مریدان رونق علیشاه و از خلفای مجذوب علیشاه است ، وی به مثنوی جنات الوصال که به ترتیب نورعلیشاه و رونق علیشاه سروده اند دو مجلد سروده و...
-
زو
لغتنامه دهخدا
زو. (ق ) مخفف زود است که تعجیل و شتاب باشد. (برهان ) (انجمن آرا) (آنندراج ). زود. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)(فرهنگ فارسی معین ). مخفف زود. (فرهنگ رشیدی ) (جهانگیری ). مخفف زود که جلد و شتاب است . (غیاث ). شتاب و تیز و چالاک و زود و جلد. (ناظم الاطباء)...
-
ملکت
لغتنامه دهخدا
ملکت . [ م ُ ک َ ] (ع اِ) پادشاهی . (غیاث ). پادشاهی . سلطنت . (یادداشت به خط مرحوم دهخدا) : که ملکت شکاری است کو را نگیردعقاب پرنده و شیر ژیانی .دقیقی (از تاریخ بیهقی چ فیاض ص 385).ملکت جویی همی مگر چو سلیمان گیتی گردی همی مگر چو سکندر. مسعودسعد.یک ...
-
نورعلی شاه
لغتنامه دهخدا
نورعلی شاه .[ ع َ ] (اِخ ) محمدعلی بن فیض علی شاه میرزا عبدالحسین بن ملا محمدعلی ، امام جمعه ٔ طبس . از مشاهیر عرفا و از شاعران قرن سیزدهم هجری است . وی در اصفهان تولد یافت و در اوان جوانی با پدرش به شیراز رفت . در شیراز سیدمعصوم علی شاه دکنی پدر و پ...