کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روغنین پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روغنین
لغتنامه دهخدا
روغنین . [ رَ / رُو غ َ ] (ص نسبی ) برشته و بریان شده با روغن . (ناظم الاطباء) (از شعوری ج 2ورق 25). چرب . روغنی . (یادداشت مؤلف ) : زبان روغنینم زآتش آه بسوزد چون دل قندیل ترسا. خاقانی .|| لقمه ٔ قاضی که خمیر آن با روغن آغشته و پخته باشد. (از شعوری...
-
جستوجو در متن
-
بلکند
لغتنامه دهخدا
بلکند. [ ب ُ ک َ ] (اِ) قسمی نان روغنین . (یادداشت مرحوم دهخدا).
-
مسمون
لغتنامه دهخدا
مسمون . [ م َ ] (ع اِ) نان روغنی . (از اقرب الموارد) (بحر الجواهر). نان روغنین . (مهذب الاسماء).
-
چغرات
لغتنامه دهخدا
چغرات . [ چ ُ ] (ترکی ، اِ) یوغرت و ماست . (شعوری ). به لغت سمرقندی ماست است که جغرات نیز گویند. نوعی ماست که آب آن گرفته باشند. قسمی ماست که در تداول عامه به ماست کیسه ای یا ماست چکیده معروف است . ماست و جغرات و صقرات و صغراط. (مقدمة الادب زمخشری )....
-
چرب
لغتنامه دهخدا
چرب . [ چ َ ] (ص ) آلوده به روغن و چربی . چرب شدن چیزی از روغن و امثال آن باشد. (برهان ) (آنندراج ). دسم و روغنی و لزج و باچسب و صاف . (ناظم الاطباء). روغنین . روغن دار. مقابل خشک ، که بمعنی کم روغن و روغن ندیده باشد. باروغن .پرروغن : طعام چرب . خورش...