کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روعت پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روعت
لغتنامه دهخدا
روعت . [ رَ ع َ ] (ع مص )روعة. خوف و ترس . (غیاث اللغات ) : چون چشم ناصرالدین بر طلعت ملک افتاد روعت ملک و شکوه پادشاهی زمام اختیار از دست او بستد. (ترجمه ٔ تاریخ یمینی ص 104). و رجوع به روعة شود. || بهره ای از زیبایی : چشم جهان بینی او داغ کردند و ب...
-
واژههای همآوا
-
روات
لغتنامه دهخدا
روات . [ ] (اِخ ) رجوع به رواب شود.
-
روات
لغتنامه دهخدا
روات . [ رُ ] (ع ص ، اِ) رواة. ج ِ راوی . (منتهی الارب ) (از اقرب الموارد) (از معجم متن اللغة). رجوع به رواة و راوی شود : چنین شنیدم از ثقات روات . (سندبادنامه ص 129).
-
روات
لغتنامه دهخدا
روات . [ رُ ](ع اِ) ج ِ رات است که بلغت یمنی کاه را گویند. (از اقرب الموارد) (از ناظم الاطباء). رجوع به رات شود.
-
رواة
لغتنامه دهخدا
رواة. [ رُ ] (ع ص ، اِ) ج ِراوی . (منتهی الارب ) (اقرب الموارد) (معجم متن اللغة). روات . رجوع به راوی و روات شود. || در اصطلاح ادب و لغت به جمعی از مردم گفته می شود که اشعار و امثال و اقوال و اخبار مختلف عرب را جمع و نقل وروایت کنند. و رجوع به روایة ...
-
روعة
لغتنامه دهخدا
روعة. [ رَ وَ ع َ ] (ع اِ) بیم ، و هی اخص من الروع . (منتهی الارب ) (ناظم الاطباء). ترس و خوف .(ناظم الاطباء) (آنندراج ). || بهره ای از حسن و جمال . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ).
-
جستوجو در متن
-
استنکال
لغتنامه دهخدا
استنکال . [ اِ ت ِ ] (ع مص ) عقوبت کردن : شیخ جلیل احمدبن الحسن بهرات رسید و روعت حکم و هیبت امر او ظلم را دست بربست و رایت ظلمه نگونسار کرد، هر آنچه در ایام هرج و مرج از دخل و خرج اندوخته بودند و باختذال و استنکال فراهم آورده ، از ایشان بستد بلطف و ...
-
مقادیر
لغتنامه دهخدا
مقادیر. [ م َ ] (ع اِ) ج ِ مقدار. (دهار) (اقرب الموارد). اندازه ها. (غیاث ).مقدارها. اندازه ها. پیمانه ها. (ناظم الاطباء) : و هرکه مقادیر داند معلوم او باشد که کسی را چند مال باید تا غله ٔ او این مقدار باشد. (سفرنامه ٔ ناصرخسرو). خطی که از خطاطان آمو...