کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روشندلی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روشندلی
لغتنامه دهخدا
روشندلی . [ رَ / رُو ش َ دِ ] (حامص مرکب ) صفت روشندل . روشن ضمیری . دانایی . آگاهی . (فرهنگ فارسی معین ) : سکندر که خورشید آفاق بودبه روشندلی در جهان طاق بود. نظامی .بخوبی شد این یک چوبدر منیرچو شمس آن ز روشندلی بی نظیر. نظامی .همتش از غایت روشندلی ...
-
جستوجو در متن
-
روشن روانی
لغتنامه دهخدا
روشن روانی . [ رَ / رُو ش َ رَ ] (حامص مرکب ) صفت روشن روان . روشندلی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روشن روان و روشندلی شود.
-
روشن ضمیری
لغتنامه دهخدا
روشن ضمیری . [ رَ / رُو ش َ ض َ ] (حامص مرکب ) صفت روشن ضمیر. روشندلی . (فرهنگ فارسی معین ). رجوع به روشندلی و روشن ضمیر شود.
-
بی منزلی
لغتنامه دهخدا
بی منزلی . [ م َ زِ ] (حامص مرکب ) (از: بی + منزل + ی ) بی مقامی . بی جایگاهی . بدون منزل (مرحله ) بودن : همتش از غایت روشندلی آمده در منزل بی منزلی . نظامی .رجوع به منزل شود.
-
اندیشه سنج
لغتنامه دهخدا
اندیشه سنج . [ اَ ش َ / ش ِ س َ ] (نف مرکب ) عاقبت بین . (ناظم الاطباء). اندیشنده . خردمند : چه روشندلی باشد اندیشه سنج کزین در کلیدی رساند بگنج .نظامی (از آنندراج ).
-
قاع
لغتنامه دهخدا
قاع . (ع اِ) زمین پست هموار دور از کوه و از پشته . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ). زمین راست و هموار. (ترجمان علامه جرجانی ص 77). کویر. (نصاب ). ج ، قیع، قیعه ، قیعان ، اقواع ، اقوع . (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) : نه روشندلی زاید از تیره اصلی نه نیل...
-
نامی
لغتنامه دهخدا
نامی . (اِخ ) (منشی ...) محمدحسن بن محمدبخش . از پارسی گویان هند است . وی در قرن سیزدهم در بانده ٔ هندوستان میزیسته و بامؤلف تذکره ٔ شمع انجمن معاصر بوده است . او راست :دلم محراب کعبه ابروی جانانه میداندعجب تر اینکه چشم مست را میخانه میدانداگر روشند...
-
روشندل
لغتنامه دهخدا
روشندل . [ رَ / رُو ش َ دِ ] (ص مرکب ) کسی که خاطر وی صاف باشد و مکدر نبود. (ناظم الاطباء). آنکه دارای دل و روانی روشن است . روشن ضمیر. دانا. آگاه . (فرهنگ فارسی معین ). پاکدل . عارف : یکی مرد بد پیر خسرو بنام جوانمرد و روشندل و شادکام . فردوسی .نگه ...
-
پیشینگان
لغتنامه دهخدا
پیشینگان . [ ن َ / ن ِ ] (ص ، اِ) ج ِ پیشینه ، بمعنی اولین . قدماء. اسلاف . متقدمان ، پیشینان : و ما پدیدکنیم اندر فصل دیگر... بدان مقدار که اندر کتب پیشینگان یافتیم و به اخبارها بشنیدیم . (حدود العالم ).به آئین پیشینگان بگرویدبدین سایه ٔ سروبن بنگری...
-
روشن ضمیر
لغتنامه دهخدا
روشن ضمیر. [ رَ ش َ ض َ ] (ص مرکب ) روشندل . (آنندراج ). روشن روان . (ناظم الاطباء). آنکه دارای دل و روانی روشن است . روشن روان . روشن فکر. (یادداشت مؤلف ) : مسند و صدر سری کم دید و کم بیند چنوصدر والاقدر عالی همت روشن ضمیر. سوزنی .خسرو آل امیران ای...
-
رمزی
لغتنامه دهخدا
رمزی . [ رَ ] (اِخ ) نامش محمد هادی و از شعرای کاشان بود. در اواخر قرن یازدهم و اوائل قرن دوازدهم می زیست و در موقع تألیف تذکره ٔ نصرآبادی در قید حیات بود و در اصفهان بسر می برد. (از ریحانة الادب ). صاحب تذکره ٔ نصرآبادی آرد: «[ شیخ ] رمزی محمد هادی...
-
منیر
لغتنامه دهخدا
منیر. [ م ُ ] (ع ص ) روشن و روشن کننده . (آنندراج ). روشن و تابان و درخشان . (ناظم الاطباء). روشن . (مهذب الأسماء) : ... و من الناس من یجادل فی اﷲ بغیر علم و لاهدی و لاکتاب منیر. (قرآن 20/31). و ان یکذبوک فقد کذب الذین من قبلهم جأتهم رسلهم بالبینات...
-
باریک شدن
لغتنامه دهخدا
باریک شدن . [ ش ُ دَ ] (مص مرکب ) لاغر یا نازک و یاتنک شدن : فلان که سابقاً کلفت بود حالا باریک شده است . (فرهنگ نظام ). استدقاق . (منتهی الارب ). لاغر شدن . (ارمغان آصفی ) (غیاث ) (آنندراج ). ضعیف شدن . (فرهنگ ضیاء). رجوع به مجموعه ٔ مترادفات ص 307 ...
-
غایت
لغتنامه دهخدا
غایت . [ ی َ ] (ع اِ) غایة. پایان . نهایت . سرانجام . پایان کار. (زمخشری ). نسبت به آن غایی است . ج ، غای و غایات . (از قطرالمحیط).پایان هر چیزی از زمان و مکان . (منتهی الارب ) : و ناصحان وی باز نموده بودند که غور و غایت این حدیث بزرگ است . (تاریخ بی...