کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روسفیدی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روسفیدی
لغتنامه دهخدا
روسفیدی . [ س َ / س ِ ] (حامص مرکب ) روسفید شدن . || کردار و اعمال بطور شرافت . (ناظم الاطباء). عزت و آبرو. معصومی . سادگی . و رجوع به روسفید شود.
-
جستوجو در متن
-
روسپیدی
لغتنامه دهخدا
روسپیدی . [ س ِ ] (حامص مرکب ) حالت و چگونگی روسپید. روسپید شدن : بکدام روسپیدی طمع بهشت بندی که تو در خریطه چندین ورق سیاه داری . سعدی .رجوع به روسپید و روسفید و روسفیدی شود.
-
سیر
لغتنامه دهخدا
سیر. (ص ) پهلوی «سر» ، زباکی «سر» (راضی ، خشنود). (از حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). نقیض گرسنه . (برهان ). مقابل گرسنه . (آنندراج ) : بساکسا که بره است و فرخشه بر خوانش و بس کسا که جوین نان همی نیابد سیر. رودکی .یکی صمصام فرعون کش عدوخواری چو اژدرهاکه...