کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روز شادی پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
واژههای مشابه
-
روز تا روز
لغتنامه دهخدا
روز تا روز.(ق مرکب ) روزهای پیاپی . روزهای متوالی : روز تا روز از این قرار نگشت کارگر بود چون ز کار نگشت .نظامی .
-
کحلی روز
لغتنامه دهخدا
کحلی روز. [ ک ُ ] (اِ مرکب ) روز تاریک . روز تیره . || کنایه از تاریکی شب باشد. (برهان ) (آنندراج ). کحلی شب . (از برهان ) (از آنندراج ). کحلی پرند. تاریکی شب . (ناظم الاطباء). رجوع به کحلی شب شود.
-
نیک روز
لغتنامه دهخدا
نیک روز. (ص مرکب ) سعید. سعادتمند. خوشبخت . نیک اختر : جهاندار نیک اختر نیک روزشما را سپرد آن زمان نیمروز. فردوسی .دگر آتش ز جام می فروزان نشاط او چو بخت نیک روزان . فخرالدین اسعد.یافتستی روزگار امروز کن خویشتن را نیک روز و نیک فال . ناصرخسرو.بدان را...
-
سلیمان روز
لغتنامه دهخدا
سلیمان روز. [ س ُ ل َ / ل ِ ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه از آفتاب . (فرهنگ رشیدی ) (مجموعه ٔ مترادفات ص 13).
-
فرخ روز
لغتنامه دهخدا
فرخ روز. [ ف َرْ رُ ] (اِخ ) نام پرده ای است از موسیقی و صوتی از مصنفات باربد و به قول شیخ نظامی نام لحن بیست وهفتم از سی لحن باربد. (برهان ) : چو بازش رای فرخ روز گشتی زمانه فرخ و فیروز گشتی .نظامی .
-
صدف روز
لغتنامه دهخدا
صدف روز. [ ص َ دَ ف ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) بمعنی صدف آتشین است که کنایه از خورشید انور باشد. (برهان ) : خال چو عودش که جگرسوز بودغالیه سای صدف روز بود. نظامی .رجوع به صدف آتشین شود.
-
نیمه روز
لغتنامه دهخدا
نیمه روز. [ م َ / م ِ ] (اِ مرکب ) نیمروز. وسط روز. ظهر. || نصف روز. از صبح تا ظهر یا از ظهر تا شب : چو بر وی گذر کرد یک نیمه روزفتاد اندر او ز آتش معده سوز.سعدی (بوستان چ یوسفی ص 142).
-
آشفته روز
لغتنامه دهخدا
آشفته روز. [ ش ُ ت َ / ت ِ ] (ص مرکب ) شقی . بدبخت : بگفت ای ستمکار آشفته روز...سعدی .
-
آسمان روز
لغتنامه دهخدا
آسمان روز. [ س ْ / س ِ ] (اِ مرکب ) رجوع به آسمان (مَدخل ِ دوم ) شود.
-
تاریکی روز
لغتنامه دهخدا
تاریکی روز. [ کی ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) مجازاً بمعنی سختی ایام آمده : تاریکی روز از فغان است ، الجزع عند البلاء تمام المحنة. الجزع اتعب من الصبر. (علی علیه السلام )؛ رنج بی آرامی و ناشکیبایی بیش از رنج بر شکیبایی باشد. (از امثال و حکم دهخدا ج 1...
-
تباه روز
لغتنامه دهخدا
تباه روز. [ ت َ ] (ص مرکب ) تیره روز. بدبخت . کسی که روزگارش تباه باشد. رجوع به تباه شود.
-
تبه روز
لغتنامه دهخدا
تبه روز. [ ت َ ب َه ْ ] (ص مرکب ) تباه روز. که روزش تبه باشد. رجوع به تباه و تبه و دیگر ترکیبهای آن شود.
-
تاریک روز
لغتنامه دهخدا
تاریک روز. (ص مرکب ) تیره روز. (آنندراج ). غمگین . سیه روز و سیه بخت . (ناظم الاطباء) : دل تاریک روزم را شب آمدتن بیمارخیزم را تب آمد. نظامی .ای ز تو خورشید چرخ در مرض تَف ّ و تاب از من تاریک روز طلعت روشن متاب .امیرخسرو دهلوی (از آنندراج ).
-
دلف روز
لغتنامه دهخدا
دلف روز. [ دَ ل َ ] (اِخ ) دهی است از دهستان بهمئی سرحدی ، بخش کهکیلویه ، شهرستان بهبهان . واقع در 39هزارگزی شمال خاوری صیدان ، مرکز بخش . ناحیه ای است کوهستانی و سردسیر با 150 تن سکنه آب آن از چشمه و محصول آن غلات و پشم و لبنیات است . ساکنان آن از ط...
-
روز آدینه
لغتنامه دهخدا
روز آدینه . [ زِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز جمعه . رجوع به آدینه و جمعه شود.