کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
نتایج زیر ناقص است. برای مشاهدهٔ موارد بیشتر روی دکمه کلیک نمایید. جستوجوی بیشتر
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روز ازل پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
روز آدینه
لغتنامه دهخدا
روز آدینه . [ زِ ن َ / ن ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز جمعه . رجوع به آدینه و جمعه شود.
-
روز استفتاح
لغتنامه دهخدا
روز استفتاح . [ زِاِ ت ِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) پانزدهم ماه رجب است و وجه تسمیه ٔ آن است که در رحمت و درهای بهشت در این روز گشاده میشود و نیز در کعبه بروی زائران در این روز باز می شود. و بعضی گفته اند زبان عیسی بن مریم در این روز گشاده شده بود. (...
-
روز الست
لغتنامه دهخدا
روز الست . [ زِ اَ ل َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روزی که خداونددر عالم ذر خطاب بمردم کرد و «الست بربکم » فرمود. (از ناظم الاطباء). روز خلقت آدم . رجوع به الست شود.
-
روز بار
لغتنامه دهخدا
روز بار. [ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روزی که پادشاهان دیوان کنند و بار عام دهند : علی عالی اعلا که چوب حاجب اوسر ینال و تکین را بروز بار شکست . سنایی (از آنندراج ).روز بار تو سود کرد جهان تا جهان است روز بار تو باد.؟
-
روز بازار
لغتنامه دهخدا
روز بازار. [ زِ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) رونق کار و بار و گرمی بازار. (از برهان قاطع). رواج و رونق . (فرهنگ رشیدی ) رونق بازار وگرمی خریدار. (فرهنگ شعوری ). وقت رونق و رواج . (فرهنگ نظام ). گرمی و رواج بازار. (آنندراج ) : اگر دیده بان دود بیند بروز...
-
روز بازپرس
لغتنامه دهخدا
روز بازپرس . [ زِ پ ُ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت .
-
روز بازخواست
لغتنامه دهخدا
روز بازخواست . [ زِ خوا / خا ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز قیامت . (از برهان قاطع) (انجمن آرا) (آنندراج ) (غیاث اللغات ) : ترسم که صرفه ای نبرد روز بازخواست نان حلال شیخ ز آب حرام ما.حافظ.
-
روز بخیر
لغتنامه دهخدا
روز بخیر. [ ب ِ خ َ / خ ِ ] (صوت مرکب ) سلام یا تعارفی است که در موقع ملاقات یا خداحافظی در روز گویند. مقابل شب بخیر.
-
روز بد
لغتنامه دهخدا
روز بد. [ زِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) کنایه ازروز ماتم و عزا و برگشت زمانه . (لغت محلی شوشتر).
-
روز برآمد
لغتنامه دهخدا
روز برآمد. [ ب َ م َ ] (اِ مرکب ) هنگام طلوع آفتاب . وقت برآمدن روز : سیصد مرد را از شارستان بکشت از وقت روز برآمد تا نیمروز و غارت کردند و رفت آنچه رفت . (تاریخ سیستان ).
-
روز برات
لغتنامه دهخدا
روز برات . [ زِ ب َ ] (ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز پانزدهم ماه شعبان . (ناظم الاطباء). روز جک . (از آنندراج ). و رجوع به جک و روز جک و برهان قاطع ذیل جک شود.
-
روز بزرگ
لغتنامه دهخدا
روز بزرگ .[ زِ ب ُ زُ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) قیامت . ظاهراً مأخوذ از قرآن کریم و ترجمه ٔ یوم عظیم است : و بیاموزانید ایمان آوردن بوی و به پیغامبران و بفریشتگان و بکتبها و بروز بزرگ . (هدایةالمتعلمین ).وزآنهمه که بگفتم نصیب روز بزرگ غدود و زهره و ...
-
روز به
لغتنامه دهخدا
روز به . [ زِ ب ِ ] (ترکیب وصفی ، اِ مرکب ) روز خجسته . هنگام خوش ومبارک و میمون . روز بهتر و خوشتر. (ناظم الاطباء).
-
روز بهرام
لغتنامه دهخدا
روز بهرام . [ زِ ب َ ](ترکیب اضافی ، اِ مرکب ) روز بیستم ماه : روز بهرام و رنگ بهرامی شاه با هردو کرده هم نامی . نظامی .و رجوع به روز شود.
-
روز بهرانان
لغتنامه دهخدا
روز بهرانان . [ ] (اِخ ) دهی است از طسوج رودبار قم . (از ترجمه ٔ تاریخ قم ص 116).