کاربر عزیز نسخه جدید واژهیاب در دسترس است. در تاریخ ۳۰ اردیبهشت فعالیت این نسخه از سایت متوقف خواهد شد و نسخه جدید جایگزین میگردد. اگر از دفترواژه استفاده میکردید لازم است از آن بکاپ تهیه فرمایید چرا که این مورد به نسخه جدید منتقل نخواهد شد.
خطای سرور
متأسفانه سرور با خطا مواجه شد. مشکل را بررسی میکنیم و به زودی حل خواهیم کرد.
روزنه سر پیدا نشد!
- از درستی املای واژهٔ نوشتهشده مطمئن شوید.
- شکل سادهٔ لغت را بدون نوشتن وندها و ضمایر متصل بنویسید.
- این جستوجو را در فرهنگهای دیگر انجام دهید.
-
جستوجوی دقیق
-
روزنه سر
لغتنامه دهخدا
روزنه سر.[ رَ / رُو زَ ن َ / ن ِ س َ ] (اِ مرکب ) هدهد و شانه بسر. (ناظم الاطباء). روزنک سر. رجوع به روزنک سر شود.
-
واژههای مشابه
-
روزنة
لغتنامه دهخدا
روزنة. [ رَ زَ ن َ ] (معرب ، اِ) معرب روزن . (از معرب جوالیقی ). ج ، رَوازِن . (اقرب الموارد ذیل رزن ). دریچه و تابدان و روشندان . (ناظم الاطباء).
-
جستوجو در متن
-
روزنک سر
لغتنامه دهخدا
روزنک سر. [ رَ / رُو زَ س َ ] (اِ مرکب ) هدهد و شانه بسر. (ناظم الاطباء). روزنه سر. رجوع به روزنه سر شود.
-
اخرات
لغتنامه دهخدا
اخرات . [ اَ ] (ع اِ) ج ِ خَرت . چشمه و روزنه های سوزن و سوراخهای گوش و امثال آن . || حلقه ها در سر تنگهای ستور.
-
رازفشانی
لغتنامه دهخدا
رازفشانی . [ ف ِ ] (حامص مرکب ) آشکار کردن راز. کشف اسرار. آشکار و پیدا کردن راز : سر طلبی تیغزبانی مکن روزنه ای رازفشانی مکن .نظامی .
-
تیغزبانی کردن
لغتنامه دهخدا
تیغزبانی کردن .[ زَ ک َ دَ ] (مص مرکب ) به فصاحت سخن گفتن . بی پرده و اغماض بیان مطلبی کردن . داد سخن دادن : سر طلبی تیغزبانی مکن روزنه ای رازفشانی مکن .نظامی .
-
نافقاء
لغتنامه دهخدا
نافقاء. [ ف ِ ] (ع اِ) یکی از سوراخهای کلاکموش که نهان دارد آن را و دیگری را ظاهر کند. (منتهی الارب ) (از معجم متن اللغة) (از اقرب الموارد). و گویند که چون از جانب قاصعاء آیند به نافقاء سر زند و بیرون رود. (منتهی الارب ). یکی از دوسوراخ و روزنه ٔ لان...
-
قرقفنة
لغتنامه دهخدا
قرقفنة. [ ق َ ق َ ف َن ْ ن َ ] (ع اِ) سر نره . (از منتهی الارب ). الکمرة. (لسان العرب ). || پرنده ای است .(اقرب الموارد). پرنده ای است که دو بال خود را بر دو چشم دیوث مالد تا نرمی (و بی شرمی ) او افزایش یابد.در حدیث وهب بن منبه آمده است که اگر شوی بر...
-
منفذ
لغتنامه دهخدا
منفذ. [ م َ ف َ / ف ِ ] (ع اِ) جای درگذشتن و جای جاری شدن و از این معنی راه مراد است . (غیاث ) (آنندراج ). موضع نفوذ و درگذشتن چیزی و راه و معبر و سوراخ و مخرج . (ناظم الاطباء). موضع نفوذ چیزی . ج ، منافذ. (از اقرب الموارد) (از محیطالمحیط). جای نفوذ ...
-
رفرف
لغتنامه دهخدا
رفرف . [ رَ رَ ] (ع اِ) بساط گرانمایه . (ترجمان القرآن جرجانی چ دبیرسیاقی ص 52) (لغت محلی شوشتر) (دهار). جامه های سبز که از آن گستردنی و محابس سازند. (ناظم الاطباء) (منتهی الارب ) (آنندراج ) (از اقرب الموارد). جامه های سبز. (غیاث اللغات ). فرش گستردن...
-
دریچه
لغتنامه دهخدا
دریچه . [ دَ چ َ / چ ِ ] (اِ مصغر) درچه . صاحب غیاث اللغات گوید: به معنی در کوچک و همین شهرت دارد، مگر در زیاده بودن یای تحتانی تأمل است لیکن اکثر استادان دریچه به زیادت یاء تحتانی آورده اند و غالب ظن آن است که دریچه در اصل دریزه بود که زای معجمه را...
-
روزن
لغتنامه دهخدا
روزن . [ رَ / رُو زَ ] (اِ) در اوستا رئوچنه ، پهلوی روچن ، هندی باستان روچنه شهمیرزادی لوجن ، گیلکی لوجنه . (از حاشیه برهان قاطع چ معین ). هر سوراخ و شکاف و منفذی که در وسط دیوار باشد. (ناظم الاطباء) (حاشیه ٔ برهان قاطع چ معین ). سوراخی که شعاع آفتاب...
-
رخنه
لغتنامه دهخدا
رخنه . [ رَ ن َ / ن ِ ](اِ) راهی که در دیوار واقع شده باشد. (ناظم الاطباء) (از لغت محلی شوشتر نسخه ٔ خطی کتابخانه ٔ مؤلف ) (برهان ). سوراخ دیوار و جز آن . (انجمن آرا) (از شعوری ج 2 ص 15) (آنندراج ) (فرهنگ رشیدی ) (فرهنگ سروری ). راهی است در خانه . (...